گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 40
عمر با برکت








1303 ) را به حق میتوان حلقه واسط نسل امروز با میراث کهن و پرارزش شیعی - اشاره: مرحوم استاد علیاکبر غفاري ( 1383
دانست. او عمر پر برکت خود را صرف احیا و تحقیق منابع اصلی شیعه نمود و در دوران هشتاد ساله عمر خود موفق شد پنجاه عنوان
کتاب را در زمینههاي مختلف فقهی، تفسیر، روایت، تاریخ و عقاید مورد تحقیق و تصحیح قرار دهد که تعداد مجلدات آنها بالغ بر
200 جلد است. مهمترین آثاري که ایشان به تنهایی آنها را مورد تحقیق قرار دادهاند عبارتند از: الکافی، محمد بن یعقوب کلینی)؛
تهذیبالأحکام، شیخ طوسی؛ الإستبصار، شیخ طوسی؛ من لا یحضرهالفقیه، شیخ صدوق؛ تحفالعقول، ابن شعبه حرّانی؛
جامعالمدارك، سید احمد خوانساري؛ الخصال، شیخ صدوق؛ کمالالدین و تمامالنعمۀ، شیخ صدوق؛ الغیبۀ، محمد بن ابراهیم
نعمانی؛ إعلامالوري بأعلامالهدي، فضل بن حسن طبرسی و... . اما تعدادي از آثار که ایشان با همکاري دیگران آنها را مورد تحقیق
قرار دادهاند عبارتند از: شرحالکافی، ملا صالح مازندرانی؛ تفسیر منهجالصادقین، فتحالله کاشانی؛ توحید، شیخ صدوق و... . او پس
از عمري تلاش و فعالیت خستگیناپذیر در راه گسترش معارف اهل بیت(ع) و فرهنگ شیعه در سن هشتاد سالگی طی سانحه
تصادف رانندگی به دیدار معبود شتافت و حوزهها و دانشگاههاي کشورمان را از وجود خود محروم ساخت. به منظور بزرگداشت
یاد و نام این استاد فرزانه که تعداد قابل توجهی از کتابهاي مهدوي با تصحیح و تحقیق ایشان در اختیار همه منتظران موعود قرار
گرفته است مناسب دیدیم که در این شماره گفتوگویی را که در سال 1378 با ایشان انجام داده و پیش از این در شماره 15
مجله موعود منتشر ساخته بودیم بار دیگر منتشر و تقدیم خوانندگان عزیز کنیم. باشد که اداي دینی نسبت به این خادم بزرگ
فرهنگ اهل بیت(ع) کرده باشیم. اما پیش از این گفتوگو، خلاصه زندگینامه این استاد فرزانه را از زبان خودشان با هم مرور
میکنیم: بنده در سال 1303 ش. در تهران در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمدم و با تلاش مجدانه و قابل تقدیر والده
مرحومم که علیرغم شرایط موجود اهتمام وافري در مورد سوادآموزي فرزندان خود داشت تحصیلات ابتدایی را به پایان رساندم.
و حسب مرسوم خانوادههاي مذهبی آن روزگار به فراگیري قرائت قرآن و تجوید و احکام و مسایل مربوط به آن در محضر یکی از
قراء معروف تهران(ره) پرداختم. و پس از تکمیل این مرحله با تشویق و راهنمایی آن مرحوم به تحصیل دروس مربوط به تفسیر
قرآن پرداختم و در جلسات درس فضلاي آن روزگار تهران که مرتبا تشکیل میشد شرکت کردم و با اشتیاق فراوان دروس تفسیر
قرآن را پیگیري مینمودم. بدیهی است براي آشنایی و آگاهی از معانی قرآن و معارف اسلامی ابتدا باید دروس حوزوي نظیر فقه و
در « خان مروي » را نزدیکی از فضلا و مدرسین مدرسه « سطح » اصول و کلام و ادبیات عرب و غیره را فرا میگرفتم. لذا دروس
خارج از مدرسه تا پایان شرح لمعه تلمذ نموده، و براي شرکت در درس تفسیر مرحوم آیتاللّه اشراقی که در قم تشکیل میشد و
عدهاي از فضلا نیز در آن شرکت مینمودند به قم مشرف میشدم... همزمان در جلساتی که جهت تفسیر قرآن در تهران توسط
مرحوم میرزا خلیل کمرهاي(ره) تشکیل میشد نیز مرتبا حضور مییافتم و از افاضات آن مرحوم بهره میگرفتم. بالجمله از دوران
جوانی عطش دائم التزاید اینجانب به آگاهی و درك مفاهیم عمیق و متعالی قرآنی موجب شد که پیوسته و در هر زمان و مکانی
که امکان بهره یافتن و آموختن آن کلام آسمانی فراهم میآمد شرکت کنم و از آن بینصیب نمانم. لذا در درس مرحوم آیتاللّه
آقا سید کاظم گلپایگانی(ره) که در تهران تشکیل میشد تماما شرکت نموده؛ و بعون اللّه تعالی و حسن تأییده یک دوره کامل
تفسیر قرآن مجید را از محضر پر فیض ایشان استفاده و بهره فراوان بردم. آن فقید سعید عالمی متقی و متواضع، خوش حافظه، پر
مطالعه، ژرفنگر، فقیه و ادیب و جامع الاطراف بود و علاوه بر آشنایی عمیق با ادب فارسی و عربی؛ با زبان فرانسه نیز آشنا بود. و
اما در خصوص کارهاي فرهنگی و استادانی که با آنان محشور بودهام: ابتدا با استاد فقید مرحوم سید جلالالدین محدث اُرموي
آشنا شدم و این آشنایی و همکاري نزدیک با ایشان تا پایان عمر پر برکت آن مجتهد سعید(ره) ادامه داشت. همچنین لازم است از
صفحه 25 از 62
استاد فاضل و نادره زمان و وحید دوران دانشمند عظیمالشأن مرحوم علامه میرزا ابوالحسن شعرانی(ره) نام ببرم که آشنایی و
همکاري بسیار نزدیک و ثمربخش و پر فایدهاي با ایشان داشتم. شیوه معظم له از پختگی زایدالوصف و بسیار محققانهاي برخوردار
بود، که تأثیر آن در خدمات و آثار اینجانب از هر جهت تحقیق، مقدمهنویسی، تعلیم و غیره آشکار است. علاوه بر آن با مرحوم
علامه طباطبایی و علامه امینی(ره) نیز در تماس بودم و آشنایی نزدیک و همکاري داشتم... . اما در این مقدمه میخواهم نکتهاي را
مجملاً متذکر شوم، چرا و با چه انگیزهاي از دوران جوانی به کار تنقیح و تعلیق و تصحیح در زمینه علمالحدیث و درایه و رجال
پرداخته و هرگز احساس خستگی و ملال ننمودهام: بیتردید همه رشتههاي مختلف علوم هر کدام به گونهاي از کار بسط معرفت و
پیشبرد انسانها به سوي کمال است؛ اما باید توجه داشت که فراگیري علوم و فنون و شاخههاي مختلف آن با وجود ارزش و اهمیت
انکارناپذیري که دارند به تنهایی مقصود را حاصل نمیکنند، بلکه به منزله ابزار و مفتاحی هستند در دست طالبان علم؛ و به همین
جهت غالبا مشاهده میکنیم که دانشپژوهان علوم و معارف رسمی دانشگاهی و کتبی آن را به صورت تکلیف و خالی از نشاط
تلقی مینمایند. در حالی که کسانی که به انگیزه جاذبه قوي و تأثیر عمیق و ایمان و اخلاص، مطلوب خود را مشتاقانه و با شیفتگی
دنبال میکنند و همان ابزار را به کار میگیرند محصول کارشان مؤثرتر، دلنشینتر و کاراتر در تمام شئون زندگی فرهنگی و
اجتماعی ایشان به چشم میخورد. اینجانب از ابتداي جوانی که با کلام وحی و معانی و مفاهیم قرآن کریم آشنا شدم همواره
میکوشیدم که به هر وسیلهاي مفاهیم آن را هر چه بیشتر و بهتر درك کنم ودر این راه خستگی نمیشناختم و با رسیدن به هر
چشمهاي در این طریق، احساس تشنگی افزونتري در روح خود براي رسیدن به سرچشمههاي زلالتر و بکرتر میکردم و هر خدمتی
را در این راه ناکافی میشمردم، و از خداوند متعال توفیق بیشتري درخواست مینمودم. و این رویه را تا امروز که در آستانه هشتاد
سالگی هستم با عنایات خداوند تبارك و تعالی ادامه دادهام. به نظر من، علت و موجب تمام بدبختیهاي بشر، جهل است که باید از
میان برود تا نور وارد شود. الآن دنیا چند اسبه به دنبال خواستههاي خود میتازد ولی ما که در پی اهداف حق هستیم بسیار آرام و
آهسته حرکت میکنیم. باید به کارها سرعت بدهیم و امور را با جدیّت دنبال کنیم. 1 یکی از کتابهایی که حقیقتا باید گفت
جنابعالی آن را احیا کردهاید کتاب معروف کمالالدین و تمامالنعمۀ شیخ صدوق است. با توجه به اینکه نسل امروز ما کمتر با
کتابهاي اصلی که در باب مهدویت نوشته شده آشنا هستند؛ لطفا بفرمایید چه انگیزهاي باعث شد که این کتاب را براي تصحیح
انتخاب کردید و ویژگیهاي این کتاب چیست؟ من چهار پنج تا بچه کوچک داشتم که همسرم مریض شد اطباء گفتند سرطان
است، اما به او نگفتند، به خواهرم گفته بودند، خوب میدانید که وقتی کسی در سن چهل سالگی باشد و چهار، پنج تا بچه داشته
باشد و یک نفر هم که اینقدر به او کمک کرده باشد و حالا ابتلاء بیابد به اصطلاح خیلی برایش سنگین است، برادر همسرم طرف
عبدالعظیم و ابنبابویه سکونت داشت. یک روز ایام عید بود و ما باید میرفتیم دیدن آنها، همگی سوار ماشین شدیم تا برویم دیدن
برادرش من توي راه که میرفتیم بهشدت غمگین بودم و ذهنم متوجه ابنبابویه و حضرت صاحب(ع) بود و کتابهایی که در این
خدایا! اگر مریضی زنم را شفا بدهی من همه همّ » : موضوع نوشته شده است و نمیدانم چطور شد که یک مرتبه دعا کردم و گفتم
خودم را میگذارم و یکی از کتابهایی که مربوط به حضرت است و مورد علاقه ایشان است و مرحوم مجلسی این کتاب را
و از حضرت صاحب هم تقاضاي من این است که حاجت مرا « ارزشمندتر از کتابهاي دیگر میداند، تصحیح کرده و چاپ میکنم
از خدا بخواهد تا برآورده شود این را در دلم نیت کردم بدون اینکه بر زبان بیاورم. یکی دو ماه گذشت. همسرم را مرتب پیش
من این » دکتر میبردند و برمیگرداندند. در یکی از این روزها که نتیجه یکی از آزمایشها را پیش دکتر برده بودند دکتر گفته بود
این بار بردند آنجا اما باز هم جواب گرفتند که هیچ .« جواب آزمایش را قبول ندارم. حتما اشتباه شده ببرید به فلان آزمایشگاه
موردي ندارد و اثري از سرطان نیست. خلاصه حالش بهتر شد و راه افتاد. من هم شروع کردم به تصحیح کمالالدین آن مقدار که
در امکانم بود. حدود 30 یا 35 سال پیش بود. وقتی کار تصحیح کتاب به پایان رسید من تقریبا هیچ پولی براي چاپ آن نداشتم.
صفحه 26 از 62
یکی از دوستان که کار آزاد داشت به من پیشنهاد کرد با ماشین او برویم شاه عبدالعظیم. زمانی که به ابنبابویه رسیدیم ماشین را
متوقف کرد و رفت براي زیارت. من هم در کنار در ایستادم در حالی که کتاب در دستم بود فاتحهاي براي شیخ صدوق فرستادم و
از خدا بخواه که پولی برسد و من کتاب شما را چاپ کنم. من نذري کرده بودم که ادا کردم اما الان در چاپش » : خطاب به او گفتم
پس از زیارت وقتی آمدیم دوباره سوار ماشین شدیم که برویم زیارت حضرت عبدالعظیم. دوستم پرسید با مرحوم «. درماندهام
صدوق خیلی حرف زدي. آنجا که امامزاده نیست یک فاتحه کافی است. گفتم ایشان براي من بسیار والامقاماند. امامزادهها سیّداند
اما ایشان از بزرگان و ارکان عالم تشیع است. مبلّغ اخباري است که از ائمه(ع) رسیده. درست است که سید نیست ولی مؤمن
حقیقی است. او پرسید: مگر شیخ صدوق چه کرده؟ گفتم کتابهایی نوشته که من میخواهم چاپ کنم ولی کار آسانی نیست و
هزینه دارد. گفت: من همه هزینهاش را پرداخت میکنم و هنوز ما به حرم نرسیده بودیم که گفت الان چکش را مینویسم فقط بگو
چقدر؟ من چون حساب کردم که یک حالت روحی بر او عارض شده و ممکن است فردا پشیمان شود گفتم به من قرض بده!
گفت: هر کاري میخواهی بکن و خلاصه پول را داد. هزینه چاپ کتاب 28 هزار تومان شد. ولی روزي که میخواستیم کتاب را
منتشر کنیم و صحاف پیغام داده بود که کتابها آمادهاند و بیایید ببرید، حسب اتفاق به منزل شخصی دعوت داشتم که از تجار بازار
چه کتاب خوبی است. همه اینها را به من بفروشید تا من از ثلث » : بود. کتاب را در دست من دید و چون مرد باسوادي بود گفت
بالاخره آن قدر اصرار کرد که همه را خرید و من طلب دوستی را که از او قرض کرده بودم .« اموال پدرم اینها را منتشر کنم
پرداخت کردم. همین قدر بگویم که این امور در نظام عالم در درجه اول است و خارج از نظام نیست. نیازي هم به دیدن این و آن
نیست؛ رو به خدا که بکنی کار درست میشود. با توجه به اینکه خودتان هم به عظمت و رتبه این کتاب اشاره کردید لطفا از
ویژگیهاي آن بگویید. مرحوم مجلسی میگوید کتاب کمالالدین از همه کتابهایی که درباره حضرت نوشته شده عالیتر است.
مؤلف در این کتاب آنچه را که مربوط به حضرت است از همه طریق، امامیه و غیر امامیه جمع کرده است و جامعیت دارد. در
شبی خواب دیدم که در حال طواف هستم. شخص بزرگواري کنار حجرالاسود نشسته است. فهمیدم که این » : مقدمه نوشته است
خود حضرت صاحب است، با من مخاطب شد و گفت قرار بود درباره غیبت من کتابی بنویسی، کو پس چرا ننوشتی؟ من گفتم
کتابی در فلان جا، مقالهاي در فلان جا نوشتهام. گفتند: نه به آن ترتیبی که من میگویم بنویس. یعنی، آن کسانی که از طرف خدا
هستند و غیبتی برایشان رخ داده همه را یک به یک بگو تا به من برسی. من دیگر از خواب پریدم، فهمیدم که باید دیگر این کار را
اینها مطالبی است که مرحوم شیخ صدوق میگوید. بعد در اواخر کتاب هم میگوید من .« بکنم، دیگر همه کارها را کنار گذاشتم
نمیخواهم بگویم تمام اخبار این کتاب از نظر سند صحیح است، اما اخباري که صحیح است همهاش را در این کتاب آوردهام و به
آنها تمسک میجویم و نه به اخباري که ضعیف است. پس از تصحیح کتاب به فکر ترجمه آن افتادیم و با کمک برخی دوستان
این کار را شروع کردیم. جلد اول تمام شده است. مرحوم کمرهاي آن نسخه قدیمی پر غلط را ترجمه کردهاند که خیلی به هم
خوردگی دارد، اما نسخه ما نه، آن نسخهاي که ما مقابله کردیم غلط ندارد. و بهترین نسخه کتاب کمالالدین، نسخهاي موجود در
کتابخانه مرحوم آیتالله مرعشی است که خود ایشان فرمودند من پنج شش تا نسخه دارم ولی این نسخه عالیترین نسخه است که
به شما میدهم با شش تا نسخه آن مقابله کنید، ما هم با آنها مقابله کردیم. یک اشارهاي هم به کتاب غیبت نعمانی که آن را احیا
فرمودهاید داشته باشید و در مورد ویژگیهاي خود کتاب و مؤلفان، لطفا توضیح بدهید، چون نعمانی به نسبت مؤلفین دیگر شیعه
ناشناختهتر است. مردم با شیخ طوسی و شیخ صدوق بیشتر آشنا هستند اما نعمانی را کمتر میشناسند، لطفا از جایگاه کتاب غیبت
نعمانی در مجموعه معارف مهدویت بفرمایید. نعمانی از شخصیتهاي بزرگ و شاگردان کلینی است، نعمانی، نسخهاي از کتاب
کافی را براي مرحوم کلینی قرائت کرده و با نسخه خود کلینی مقابله کرده است. در همین کافیهایی که الان چاپ شده است در
بخشهایی از آن احادیثی وجود دارد، که در ذیل آنها گفته شده است. در نسخه نعمانی این حدیث هست در نسخههاي دیگر
صفحه 27 از 62
نیست. نعمانی و چند نفر دیگر از شاگردان کلینی هستند که در مقدمه کافی ذکر شدهاند. نعمانی از آنهاي دیگر جلوتر است از نظر
وقتی به » : فهم و فراست و فکر جلوتر است. نعمانی مسافرت کرده و رفته است شامات و در آنجا ظاهرا در مقدمه غیبت مینویسد
لبنان رفتم، در اواخر عمرم از من تقاضا کردند راجع به حضرت ولی عصر(ع) مطالبی را نقل کنم و بنویسم من هم کتابخانهاي
همراهم نبود اما آنچه که میدانستم راجع به حضرت صاحب، آنها را نقل کردم؛ از اصل بحث خود امامت تا وقتی که حضرت
کتاب غیبت نعمانی کتاب بسیار خوبی .« میآید و ظهور میکند چه اعمالی انجام میدهد و آنجا چه میشود، و دنیا چطور میشود
است و من هم آن مقداري که امکان داشته است تصحیح کردهام و پسرم هم ترجمهاش کرده است. علی ايّ حال، این کتابها از
کتابهاي درجه اولی است که درباره حضرت مهدي(ع) نوشته شده است. یعنی اصلًا اصول است اگر کتابهایی دیگر تا قرن پنجم،
ششم، هفتم، هشتم نوشته شده است آنها اصل است. اینها اگر مغایر با آنهاست باید در اینها حرف زد، آنها اساس هستند. اگر
بخواهید مقایسهاي داشته باشید بین غیبت شیخ طوسی و غیبت نعمانی از جهت اتقان مطالب کدامیک را ترجیح میدهید؟ از نظر
زمان تألیف که ظاهرا غیبت نعمانی زودتر تألیف شده است. غیبت شیخ طوسی غیبت کلامی است، یعنی مانند دیگر کتابهاي
کلامی، موضوعات مرتبط با حضرت مهدي و غیبت را مطرح و براي اثبات آنها استدلال میکند. کتابهاي دیگر تنها نقل روایات
میکنند، شیخ طوسی عناوینی را که مطرح کرده آن وقت اخبارش را آورده است، در واقع دارد برهان میآورد به آن مطالبی که
شیعه معتقد است. یعنی از معصومین و رسول خدا برهان میآورد، یعنی وقتی میگوید اینها معتقدند که وقتی میآید چنین میکند
آن وقت برهانش را از اخبار نقل کرده است. آن عنوانهایی که در غیبت شیخ طوسی است عنوانهاي خیلی علمی و درجه بالاست،
یعنی دانشمندان روي این عناوین کار میکنند همهشان همینطور هستند، شیخ مفید هم همین طور است. شیخ مفید آن اشکالهایی را
که گرفته شده، رفع کرده است، او در کتاب غیبت خود مطالب را به صورت برهانی و استدلالی آورده است و اینها همه قابل
استفاده است. یکی دیگر از کتابهایی که شما احیا کردهاید کتاب البرهان فی علامات مهدي آخرالزمان، متقی هندي است؛ با توجه
به اینکه این کتاب از کتب اهل سنت است بفرمایید چه انگیزهاي باعث شد که اقدام به تصحیح آن کنید؟ البرهان فی علامات
مهدي آخرالزمان با آن پانوشتهایی که من بر آن نوشتهام براي آنکه اثبات کنم که این را که علی متقی هندي در قرن دهم دارد
میگوید در قرن ششم هم گفتهاند در قرنچهارم هم گفتهاند، در قرن پنجم هم گفتهاند، من به آن کتابها تمسک کردهام یعنی
پانوشتها آوردهام. علی متقی هندي شخصیت علمی بسیار بزرگی است تا جایی که زمان او چندین نفر که کتابهایی داشتهاند درباره
احکام از علما سؤال میکنند همه آن علما میگویند آنچه که علی متقی هندي نگفته باشد به آنها اعتنا نکنید. او راجع به حضرت
مهدي(ع) نوشته است، درباره غیبتش چیزي ننوشته است در اینکه امام مهدي (عج) ظهور میکند و این کارها را میکند. غیبت و
اینکه حضرت زنده و غایباند، فقط اعتقاد شیعه اثنیعشري است. علی متقی هندي آن اخباري که راجع به حضرت است همه را
آورده است و به صورت اخبار از پیغمبر نقل کرده، که مهدياي هست، میآید و دنیا را اینطور میکند، اما غیبت او را روایت
نمیکند. من آن مقدار که امکان داشته است این را تصحیح کردهام. اگر مطلبی در متن بوده که با کتابهاي دیگر کم و زیاد داشته
است ما اینجا آوردهایم. ما شما را خیلی خسته کردیم. به عنوان آخرین سؤال بفرمایید که چه توصیهاي براي پژوهشگران حوزه و
دانشگاه و کسانی که در زمینه مهدویت میخواهند کار بکنند دارید؟ آیا در زمینه موضوع مهدویت اولًا ما آثار احیا نشدهاي داریم
که لازم است احیاء بشود یا نه و در ثانی با توجه به اینکه قدما کار خودشان را انجام داده و رسالت خودشان را در باب مهدویت به
کمال رساندهاند، پژوهشگرانی که الآن میخواهند در باب مهدویت قلم بزنند و کار کنند به نظر شما باید وارد چه عرصههایی شوند
که در آن زمینهها کاري نشده است؟ این را باید توجه داشته باشیم که بعد از رسول خدا(ص) این ائمه ما(ع) بودهاند که دین
مقدس اسلام را معرفی و حفظ کردهاند. این دینی که آخرین درجه ادیان از نظر عظمت است و احکامش انسانساز است. اما
متأسفانه ائمه ما را نگذاشتند کار کنند آنها را یا خانهنشین کردند و یا کشتند، دوازدهمی هم اگر میآمد یا خانهنشین میکردند،
صفحه 28 از 62
چنان که بود یا میکشتند. خداوند او را غایب کرد تا این مردم روي زمین آماده براي او باشند؛ یعنی آن نوع خودشان را درست
کنند، یعنی بفهمند که این طرز حکومتی که درست میکنند، سلطنتی، جمهوري و از این قبیل که هزارها هست اینها نمیتواند
انسان را به واقعیت انسانیت برساند، مگر آن حکومت الهی که انبیا دارند؛ یعنی حکومت باید در اختیار او باشد که نبوي است.
چون یازده نفر از آنها را یا خانهنشین کردند یا کشتند که به عقیده بعضیها همه را کشتند، آن دوازدهمی را خدا غایب کرد، آنچه
ما از روایات میفهمیم این است که وقتی آماده براي آن حکومت شدند خداوند آن حضرت را میفرستد. ولو همه مردم نه، اما
لااقل یک جمعیتی پشتیبان او باشند که وقتی او دعوت میکند حاضر باشند از همه اطراف عالم به هر صورتی که هست خودشان را
به او برسانند تا آن حکومت سر کار بیاید. آن افرادي که منتظر حکومت آن حضرتاند بایست این طور باشند که تنها آنچه را که
خدا میخواهد بخواهند و انتظار آن را داشته باشند نه انتظار آن چیزي که خودشان میخواهند و دوست دارند. امام زمان بیا فلان
کار را بکن، امام زمان بیا این طور کن، اینها نه. بیا اي دست واقعی خدا، اي یدالهی بیا این زمینه و این جهان را آن طور کن که
2 منتها « فطرة اللّه التی فطر الناس علیها » : تمام این افراد به مرحله انسانیت واقعی برسند. همه را خدا بر اساس فطرت الهی آفریده است
فطرتها پوشیده میشود، منحرف میشود وقتی آن حضرت بیاید همه مردم را به سوي آن سرشت واقعی سوق میدهد، و همه به حق
واقعی خودشان میرسند. ولو خونمان در راه آن حکومت ریخته شود، براي ایجاد آن حاضریم، لذا شما میبینید در دعاهایی که ما
وقتی « دعاي افتتاح » و امثال اینها، اما در « خاضعا خاشعا متذلّلًا » : داریم، وقتی از خدا چیزي میخواهیم میگوییم، از تو میخواهیم
یعنی « أسئلک مستأنسا، لا خائفا و لا وجلًا مدلّا علیک » : که آن حکومت را میخواهد چون انتظار آن حکومت را میکشد میگوید
آمادهام ولو اینکه خونم ریخته شود آن حکومت بیاید. افراد تا به آن درجه نرسند، آن حکومت نمیآید. اگر واقعا یک جماعتی
بگویند ولو خون ما ریخته شود آن حکومت روي کار بیاید و آن فردوس اعلا روي زمین نقش بگیرد، ما حاضریم خون هم بدهیم
آن وقت امام زمان هم شبانهروز آماده است، ما آماده آن حکومت بشویم او میآید، تا ما آماده آن حکومت نشویم آن حضرت
نمیآید. من آنچه را که از روایات میفهمم این است که ما باید براي آن حکومت آماده باشیم، وقتی از خدا میخواهیم که خدایا
فقر را از بین ببر؛ یعنی اینکه خدایا کاري کن که آن نوع بشویم که نگذاریم فقر بیاید، خدایا نادرستیها را از بین ببر، یعنی آن نوع
بشویم که از نادرستی هم بدمان بیاید، آن جماعتی که این طور میشوند به این حد میرسند و انتظار آن حکومت را دارند، آن
وقت امام زمان میآید. تا آن طور نشود، نمیآید. با دعاي ما نمیآید، با خواست ما، میآید. یعنی از خدا بخواهیم، آن دولت
واقعی را که انسانها را به مرحله واقعیت انسانیت میرساند به نحوي که حقوق هیچ کس پایمال نمیشود. چقدر هستند افرادي که
استعداد دارند ولی این دانشکدهها، دانشگاهها و مدارس و حوزهها نمیتوانند استعداد آنها را به مرحله فعلیت برسانند عمرها تلف
میشود، ما اگر واقعا او را بخواهیم آن وقت او را میرساند. نقش اهل تحقیق و پژوهش در زمینهسازي ظهور چیست؟ باید این
حرفها را بزنند باید مردم را آماده کنند براي آن حکومت. باید کاري کنند که واقعا از بد، بدشان بیاید، و ناراحت بشوند؛ یعنی
مردم را توجه بدهند به اینکه چه جایگاهی دارند، اینکه آنها مسجود ملائکه هستند، همه ملائکه به انسان سجده کردند، نه اینکه
حالا همه فرشتگان به انسان لعن کنند. همه این افراد که کتاب مینویسند باید انسان را بسازند خودشان و مردم ساخته بشوند. من
یک کتاب مینویسم که به من بگویند آفرین نمرهات بیست است. این غیر از آن است. خدا این انسان را همینطور که دلش خواسته
است خلق کند که نیست، حقیقت انسانیت در انسان است که میتواند وجود پیدا کند در حیوانات نیست. صد هزار سال پیشتر هم
زنبور عسل این کار را میکرده است اما انسان این طور نیست، انسان سراسر استعداد است، استعدادش در صراط مستقیم به کار
میافتد، نه در کارهاي دیگر. یک دفعه بمب میسازد و میلیونها نفر از بین میروند. اگر همه انسانها را مثل خودش بداند، و همه
انسانها را مثل خودش دوست بدارد، هیچ وقت ظلم و ستم و نادرستی رخ نمیدهد. از این روایاتی که در کتابهاي اهلبیت هست ما
اینها را فهمیدهایم که نبی اکرم(ص) و امامان میخواستند انسان درست کنند. اما همه ائمه را کشتند و خداوند هم آخرین آنها را
صفحه 29 از 62
غایب کرد. گفت هر وقت آماده شدید براي شما امام میفرستم و حکومت میفرستم آقایان هم باید در نوشتههایشان همیشه مردم
را براي آن حکومت آماده کنند. از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم. پینوشتها: 1. برگرفته از گفتوگوي انجام
. 2. سوره روم( 30 ) آیه 30 . مهرماه سال 1370 « کیهان فرهنگی » شده با ایشان توسط نشریه
ضرورت بازنگري معارف مهدوي
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم طباطبایی و استاد سیدعلیرضا حسینی اشاره : ظهور امام مهدي(ع) به عنوان
عدالتگستر موعود از همان سالهاي آغازین ظهور اسلام؛ توسط پیامبر اکرم(ص) و بعدها توسط ائمه گرامی اسلام(ع) به مسلمین
نوید داده شد و در عصر امامت امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ص) به اوج خود رسید. از اینرو رفته رفته، مجموعۀ قابل
توجهی از روایات در زمینۀ موضوع تولد، غیبت و حوادث پیش و پس از ظهور امام مهدي(ع) شکل گرفت که راویان و محدثان
شیعه و اهل سنت آنها را سینه به سینه نقل یا در کتابهاي خود ثبت نمودند. اما حوادث مختلف سیاسی، اجتماعی که در طول تاریخ
اسلام و در عصر خلافت امویان و عباسیان رخ داد موجب شد که اولًا برخی از روایتهاي نقل شده از معصومین با دقت و صراحت
کافی به ما منتقل نشوند و ثانیاً گروهها و اقشار مختلف از جمله: دستگاه خلافت و صاحبان قدرت و منصب، گروههاي معارض و
داعیهداران خلافت و حکومت، مخالفان شیعه، افراد متأثر از آموزههاي یهودي و... با اغراض و انگیزههاي مختلف به جعل (وضع) 1
، تحریف 2 و تدلیس 3 در این مجموعه روایات به ویژه روایات نقلشده از طریق اهل سنت دست بزنند تا بتوانند یا این روایات
را بر خود منطبق کنند؛ یا به وسیله آنها با جریان و خط اصیل امامت مقابله نمایند؛ یا اینکه با ارائه چهرهاي مخدوش، خونریز و
خشونتطلب از امام مهدي(ع) مردم را از انتظار آن حضرت برحذر دارند. با توجه به آنچه گفته شد در عصر حاضر که مردم بیش
از هر عصر دیگر به باور مهدوي و فرهنگ انتظار روي آوردهاند ضرورت بازنگري مجموعه معارف مهدوي بیش از هر زمان
دیگر احساس میشود و بر علما و اندیشمندان حوزه، به ویژه اصحاب رجال و حدیث، لازم است که با همتی بلند و عزمی استوار به
این مهم همت گمارند و این معارف را از مطالب ضعیف و باورهاي نادرست بزدایند. براي تبیین هر چه بیشتر ضرورت موضوع
یادشده خدمت دو تن از اساتید حوزة علمیۀ قم و صاحبنظران در حوزة علوم رجال و حدیث رسیدیم و در این زمینه با ایشان به
گفتوگو نشستیم. آنچه در پی خواهد آمد حاصل این گفتوگوست که امیدواریم مورد توجه شما واقع شود. شرکت کنندگان در
این گفتوگو عبارتند از: 1. حجتالاسلام والمسلمین سید کاظم طباطبایی: ایشان علاوه بر تدریس در حوزة علمیه قم و دانشکده
علوم حدیث، در زمینۀ تدوین و نگارش علمی نیز فعالیت دارند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: الف) مدیریت علمی
مؤسوعۀ الاءمام المهدي(ع) و مجموعه احادیث فقهی که در مؤسسۀ فرهنگی دارالحدیث در دست تدوین است. ب) مشارکت در
تدوین موسوعۀ الاءمام علی بن أبی طالب(ع) فیالکتاب والسنۀ والتاریخ، 12 ج و موسوعۀ میزان الحکمۀ. ج) نگارش کتاب وفاق
اجتماعی از دیدگاه احادیث. د) کتابهاي منطق فهم حدیث و علوم حدیثی شیعه که در آستانۀ انتشار است و دهها مقالۀ علمی در
و داراي سابقۀ طولانی « مرکز تحقیقات کامپیوتري علوم اسلامی » نشریات. 2. استاد سیدعلیرضا حسینی: نامبرده مسئول گروه رجال
پژوهش، تحقیق و تدریس در زمینه علوم، رجال و حدیث است. مهمترین فعالیتهاي ایشان در سالهاي اخیر به شرح زیر است: الف)
مدیریت علمی و اجرایی نرمافزار رایانهاي درایۀ النور ویژه بررسی اسناد روایات کتب اربعۀ شیعه، که از سوي مرکز تحقیقات
کامپیوتري علوم اسلامی عرضه شده است. ب) تحقق و تصحیح اسناد روایات کتاب الکافی، که با هدف انتشار متنی مصحح و منقح
از این کتاب در مؤسسه فرهنگی دارالحدیث در حال اجراست. ج) تدریس در زمینه حدیثشناسی مهدویت در مرکز تخصصی
مهدویت. مجموعه معارف مهدوي در مقایسه با مجموعۀ معارف دینی ما چه جایگاهی دارد و در چه مرتبهاي از این معارف قرار
میگیرد؟ آقاي طباطبایی: شاید بتوان گفت در مباحث مربوط به امامت، معارف مهدوي، بالاترین حجم روایات را به خود
صفحه 30 از 62
اختصاص میدهد؛ حتی نسبت به روایاتی که در خصوص امام علی(ع) وارد شدهاند. نکتۀ مهم در این زمینه این است که بسیاري از
این روایات که به اصل بحث مهدویت پرداختهاند بین شیعه و سنی مشترك است؛ یعنی جزء مشترکات ما با اهل سنت است. اما اگر
بخواهیم بگوییم که در زمینۀ چه مباحثی روایات بیشتري وارد شده است، بایستی به صورت جزئیتر بررسی کرد. اصل ظهور امام
مهدي(ع) یا قیام ایشان، از جمله مسائلی است که جزء متواترات و مسلمات است؛ یعنی هم روایات شیعه و هم روایات سنی در مورد
آن بسیار ذکر شده است. اگر از نظر شیعه بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم، روایاتی که میگویند پس از پیامبر(ص) دوازده امام
خواهند آمد یا روایاتی که در آنها آمده است زمین هیچگاه خالی از حجت نیست که از آنها استفاده میشود در هر زمانی، امامی
باید حاکم باشد و یا حضور داشته باشد فراوانتر از دیگر روایات نقل شدهاند و در بعضی موارد هم با اهل سنت اشتراك داریم.
یا « اشراط الساعۀ » در بعضی از مباحث، روایات کمتري وجود دارد. این نکته را هم باید در نظر داشت که روایات مربوط به
نشانههاي نزدیکی قیامت با روایات مربوط به نشانههاي ظهور امام مهدي(ع) در منابع خلط شده که بایستی در مراحل بعدي تمییز
داده شود. اجمالًا میتوان گفت در مباحث مربوط به امامت، روایات امام مهدي(ع) حجم انبوهی را تشکیل میدهد. در این زمینه،
برخی از آمارها نقل میشود که مثلًا نزدیک به شش هزار روایت در زمینۀ مباحث مهدوي نقل شده است که این رقم حجم بسیار
بالایی از معارف دینی را دربر میگیرد. نظر شما در این مورد چیست و تا چه میزان آن را درست میدانید؟ آقاي طباطبایی: پاسخ
این سؤال مقدار زیادي بستگی به تبیین تعریف حدیث دارد؛ چون در تعریف حدیث اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند اگر
متن واحدي از طرق گوناگون یا در کتابهاي متفاوتی نقل شده باشد چند روایت تلقی میشود و برخی معتقدند که نه یک روایت
إنّه یملا الارض قسطاً و عدلًا بعد » بیشتر محسوب نمیشود. مثلًا؛ روایات مشهور مربوط به ظهور امام زمان(ع) که در آن آمده است
در مجموع کتب شیعی و سنی از تعداد زیادي از معصومین(ع) حتی خود امام زمان(ع) نقل شده است. سه « ماملئت ظلماً و جوراً
کتاب از صحاح ستّۀ و سی تا چهل مصدر از کتب دیگر اهل سنت نیز این روایت را نقل کردهاند. حال این سؤال مطرح میشود که
آیا این روایت مجموعاً یک یا دو روایت محسوب میشود یا صد روایت؟ این اختلاف نظر باعث میشود برآورد ما از تعداد
روایات تغییر کند. اما مجموعاً میتوان گفت: اگر روایاتی را که سند کاملًا مشابه دارند یکی قرار دهیم و روایاتی را که سند یا متن
متفاوتی دارند، چند روایت به حساب آوریم و همچنین روایات مربوط به ملاحم و فتن را جزء روایات امام مهدي(ع) قرار دهیم،
تعداد چهار الی پنج هزار روایت دور از ذهن نخواهد بود. اما به هر حال این تعداد با توجه به تعریف ما از حدیث متفاوت خواهد
بود. اگر بخواهیم از مجموعۀ معارف مهدوي گزارشی ارائه دهیم و بیان کنیم که چه مباحث و معارف فرعی در این مجموعه
معارف داخل میشود، به چه مباحثی میتوانیم اشاره کنیم؟ آقاي حسینی: تصور بنده این است که مجموعه مباحثی که در روایات
ما در زمینه مهدویت به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم مطرح شده در هفت بخش قابل دستهبندي است: 1. روایاتی که بیانگر
استمرار امر امامت تا آخر زمان هستند. این مفهوم در روایات بسیار متقن و معتبر که از نظر تعداد نیز به حد تواتر میرسند وارد شده
زمین » و گروهی دیگر با این بیان که « زمینه هیچگاه از حجت خالی نخواهد بود » است. گروهی از روایات این بخش با این بیان که
به گونهاي ظریف در این « حجت » و « عالم » عهدهدار بیان چنین مفهومی هستند. ارتباط بین دو مفهوم « هیچگاه خالی از عالم نیست
روایات تبیین شده است و توجه بیشتر به آن در تبیین هر چه بهتر مقام امامت و امام و از جمله وجود مقدس حضرت ولیعصر
ارواحنافداه بسیار سودمند است. 2. روایاتی که به بیان تعداد امامان و اینکه آنها دوازده نفر هستند، پرداختهاند. در این بخش به
وضوح بر نسب این امامان تصریح شده و همگی آنها از نسل وجود مقدس فاطمه زهرا(س) دانسته شدهاند. اشاره به وقایع خاص در
مقاطع تاریخی حساس این بزرگواران از ویژگی این بخش از روایات است. این بخش از قدیمیترین و محکمترین روایات مباحث
مهدویت به شمار میروند. 3. روایاتی که دلالت بر تولد وجود مقدس امام مهدي(ع) دارند. این روایات نیز بهخوبی و از دیدگاه
حقیر از مطمئنترین راهها به بیان این امر پرداختهاند. 4. روایاتی که به موضوع غیبت آخرین حجت خدا پرداخته و تصریح کردهاند
صفحه 31 از 62
که آن حضرت در غیبتی طولانی بهسر خواهد برد. در گروهی از این بخش به عوامل و موجبات این امر؛ یعنی غیبت طولانی نیز
اشاره شده است. این گروه نیازمند مطالعه جدي به منظور عبرتآموزي جامعه اسلامی است. 5. روایاتی که در آنها به ضرورت و
فضیلت انتظار و وظایف منتظران در دوران غیبت اشاره شده است. 6. روایاتی که بیانگر نشانههایی هستند که قبل از ظهور و یا
همزمان با آن پدیدار خواهند شد. 7. روایاتی که به ترسیم وقایع پس از ظهور پرداخته و نوید تحقق جامعه آرمانی اسلام را
میدهند. جامعهاي که عدالت در آن فراگیر میشود؛ استعدادهاي نهفته افراد آن بهطور کامل به فعلیت میرسد و حرکت به سوي
کمال و خدا محوري در آن متجلی میگردد. آقاي طباطبایی! شما اشاره فرمودید که ما در مجموعۀ معارف مهدوي با طیف
گستردهاي از روایات روبرو هستیم که روایات مربوط به امامان دوازدهگانه، روایات مربوط به اصل ظهور امام مهدي(ع) و
نشانههاي ظهور را شامل میشود، حال میخواهیم بدانیم در این مجموعۀ گسترده از روایات و معارف مهدوي، کدام مباحث به
عنوان مشترکات و محکمات این مجموعه بهشمار میآید. آقاي طباطبایی: مباحثی که بین شیعه و سنی مشترك هستند و مباحثی که
شیعیان در مورد آنها متفقند باید از هم جدا شوند. بعضی از مباحث مشترك بین دو فرقه که ظاهراً هیچ اختلافی در مورد آنها وجود
ندارد، به این شرح است: 1. اصل وجود حکومت جهانی امام مهدي(ع) و اینکه حکومتی در آخرالزمان خواهد آمد و جهان را پر
از عدل و داد خواهد کرد؛ 2. اینکه امام مهدي(ع) از خاندان پیامبر(ص) است؛ 3. این نکته که آن حضرت از نسل فاطمۀ زهرا(س)
هستند. اگر چه بنیعباس روایاتی را جعل کردند که آن حضرت را به خود نسبت بدهند. که اینگونه روایات در متون روایی سنیها،
البته در کتب ضعافشان، وجود دارد؛ 4. این نکته که امام مهدي(ع) از نسل امام حسین(ع) هستند؛ 5. بحث نزول حضرت عیسی(ع)
بعد از ظهور امام مهدي(ع)؛ 6. اینکه دوران آن حضرت از جهت رفاه اجتماعی و نیز عدالت اجتماعی، اقتصادي، فرهنگی، قضایی،
یک دولت نمونهاي است. در واقع ما با توجه به این تکیهگاه محکم نقلی که داریم کاملاً در این زمینهها مطمئن هستیم بنابراین،
هیچ اختلافی بین شیعیان در این موارد وجود ندارد. اما در بعضی از موارد از جمله علائم ظهور، نوع علائم، تعداد آنها و یا اینکه
همه علائم محتوم هستند یا خیر، در این مورد روایات ما یک مقداري اختلاف دارند. سنیها روایات علائم ظهور به این معنا ندارند؛
زیرا آنها غیبتی را تصور نمیکنند که روایات علائم ظهور داشته باشند. در روایات آنها علائمی براي آغاز قیام و انقلاب امام
مهدي(ع) نقل شده است، که اگر آن علائم را بر علائم ظهور خودمان منطبق کنیم، در اصل بحث علائم هم ما با آنها اتفاق نظر
خواهیم داشت، اما در مباحث ریزتر یک مقدار اختلاف است و هر چقدر این مباحث جزئیتر شود نسبت اختلاف بیشتر خواهد شد
و شاید هم در میان روایات خود ما نیز اختلافی وجود داشته باشد که احتیاج به یک بحث علمی در تبیین و تدوین داشته باشد.
موارد اختلاف چه چیزهایی هستند؟ آقاي طباطبایی: اختلاف اصلی ما با اهل سنت در بحث غیبت است. ما معتقدیم امام مهدي(ع)
متولد شدهاند و در حال حاضر دوران غیبت را میگذرانند و در زمان خاصی ظهور میکنند، اما سنیها معتقدند امام مهدي در همان
عصري که ظهور میکنند به دنیا میآیند و لذا یک عمر طولانی را براي حضرت در نظر نمیگیرند. در روایات ما به این نکته که
امام دوازدهم از نسل پیامبر(ص) از نوادگان امام حسین(ع) و فرزند امام حسن عسکري(ع) هستند و دوران غیبت طولانی دارند در
موارد متعددي اشاره شده است. حتی روایات در این مورد از حد استفاضه گذشته و به حد تواتر رسیده است. جناب حسینی! به نظر
شما آیا مجموعه معارف مهدوي یا روایاتی که در زمینۀ باور مهدي به ما رسیده است نیازمند پالایش و پیرایش هستند یا خیر؟ و
اگر پاسخ شما در این زمینه مثبت است، این امر در چه زمینههایی باید صورت گیرد؟ آقاي حسینی: نخستین مسئلهاي که به عنوان
ورودي مباحث و معارف مهدویت باید به آن بپردازیم تبیین مبناي حدیثشناسی در این بحث است. گرایشی که بر تاریخ حدیث
شیعه حاکم بوده به طبع شرایط مختلف، یک گرایش فقهی است که در پرتو این گرایش بسیاري از شاخههاي مختلف معارف ما
متأسفانه مورد بیمهري قرار گرفته است که از جملۀ آنها مباحث مهدویت است. لذا پس از تبیین مبناي حدیثشناسی در کل
مباحث حدیثی، لازم است به تبیین مبناي حدیثشناسی در بحث مهدویت بپردازیم؛ زیرا ممکن است ما بتوانیم تفاوتی بین مباحث
صفحه 32 از 62
شویم در « خبر واحد » مهدوي و دیگر مباحث قائل شویم؛ یعنی ممکن است حتی اگر ما در مباحث فقهی هم قائل به مبناي حجیت
یا اطمینانآور است. اگر ما این « خبر موثوقٌبه » مباحث مهدوي در آن تشکیک کنیم و قول دیگري را بپذیریم که آن مبناي حجیت
بحث را بپذیریم، مباحثی مثل اصل تولد، اصل مهدویت، نسب حضرت، ظهور ایشان، جزء مطالبی هستند که به هیچ عنوان قابل
خدشه و تردید نیستند و جایی که مورد بحث است بیشتر مباحث علائم ظهور است که این ظهور حتمی در چه مرحلهاي محقق
خواهد شد و چه پیشزمینههایی در روایات ما براي این واقعه تبیین شده است. به نظر بنده، مهمترین محوري که در مباحث
مهدویت جاي تأمل، نقد و بررسی علمی دارد، بحث نشانههاي ظهور است والاّ همانطور که عرض کردم مباحثی مانند، اصل تولد،
ظهور، غیبت طولانی و نسب آن حضرت جزء مسائلی است که به هیچ عنوان نمیتوان در مورد آنها خدشهاي وارد کرد. آقاي
حسینی آیا میتوان گفت که مبانی حجیت در معارف مهدویت به طور خاص و در مباحث اعتقادي به طور عام، با مبانی حجیت در
مباحث فقهی، متفاوت است. یا به بیان دیگر برخورد ما با روایات در فقه و مباحث اعتقادي تفاوت دارد؟ آقاي طباطبایی: این مسئله
است نه « خبر موثوقٌبه » یک بحث تخصصی است و جاي آن، اینجا نیست. به نظر میرسد که حتی در فقه هم مبناي صحیح حجیت
« موثوقبه » و دلیل حجیت خبر ثقه هم وثوق به خبر اوست. 4 یعنی خبرثقه به جهت ثقه بودن مفخبفر آن تبدیل به خبر « خبر ثقه »
میشود و حجیت پیدا میکند. سیرة عقلا هم اینگونه است که به خبر موثوقبه اعتنا میکند نه خبر ثقه. به همین جهت میبینیم تمام
کسانی که قائل به حجیت خبر ثقه هستند، خبر ثقهاي را که مخالف با قرآن کریم باشد حتی اگر همۀ شرایط حجیت را دارا باشد
به راحتی کنار میگذارند و اصلًا آن را معارض با قرآن هم نمیپندارند و میگویند این خبر صادر نشده است؛ یا اینکه آن را به
گونهاي از معناي ظاهري خودش خارج میکنند. بنابراین، در همه جا آن چیزي که معتبر است خبر موثوقبه است. در بحث خبر
موثوقبه مسئلهاي که بسیار مهم و محوري است و آن را در بحث خبر ثقه هم میتوان طرح کرد این است که این خبر چه دلالتی
براي ما دارد و در چه موردي وارد شده است؟ گاهی اوقات مبحث بسیار مهم و محوري است و ما در اینجا سختگیریهاي سندي و
نقد محتوایی بسیار شدید انجام میدهیم؛ مانند بحث امامت یا خلافت بعد از پیامبر. گاهی اوقات نیز ممکن است مبحث چندان مهم
نباشد. فرضاً، این مسئله که امام زمان(ع) فرزند امام حسن عسکري هستند و متولد شدهاند و در حال حاضر در غیبت هستند یک
مسلۀ ثابت و مسلم است و در مورد آن هم سختگیري میکنیم، اما در مورد اینکه نرگس خاتون، مادر آن حضرت دختر پادشاه
روم بود یا خیر، نیاز نداریم که سختگیري سندي اعمال کنیم؛ زیرا هیچکدام از این دو قول تأثیر چندانی بر اصل جریان مهدویت
نخواهد گذاشت. بنابراین، در مورد خبر موثوقبه ما باید با توجه به اهمیت مدلول خبر، سختگیریهاي سندي و محتوایی خودمان را
مطرح میشود در واقع بازگشت به همین معنا « تسامح در ادلۀ سنن » یک مقداري کاهش و یا افزایش دهیم. بحثی که به عنوان
میکند. مثلًا اگر گفتند این نماز یا این دعا را در روز اول ماه رجب بخوانید این مسئلهاي نیست که انجام دادن یا ندادن آن ضرري
به اعتقادات شخص وارد بکند. بنابراین؛ در اینجا اگر کسی با توجه به اینکه خبري در این مورد وجود دارد این عمل را انجام دهد،
نشان دهندة حسن فاعلی او است. پس ثوابی که به شخص داده میشود بر مبناي حسن فاعلی او است نه حسن فعلی. این مسئله به
مدلول خبر و اهمیت آن برمیگردد. نکتهاي که در مورد روایات کلًا باید مدنظر باشد این است که ما بر خلاف اهل سنت که
در اختیار دارند که همۀ احادیث آنها را صحیح و غیر قابل خدشه میدانند معتقدیم تنها کتابی که در « صحاح » کتابهایی با عنوان
است و روایات ما، چه روایات فقهی و چه روایات غیر فقهی، بایستی بررسی « قرآن کریم » ، متن آن هیچ شک و شبههاي نیست
گردد و صحت و درستی آنها براي ما اثبات شود و اگر درستی آنها اثبات نگردد براي ما حجیت نخواهند داشت و معتبر نیستند. اما
این بدین معنا نیست که هر روایتی که صحت آن براي ما اثبات نشود، جعلی است. روایت ممکن است آن قدر صحیح و قویم باشد
که قابل اتکاء و استناد باشد و ممکن است به این درجه از حجیت نرسیده باشد. بنابراین ممکن است ما اصل صدور روایت را
« جعل » . اجمالًا بپذیریم اما با این وجود نتوانیم آن را نقطۀ اتکاء و اعتماد خودمان قرار دهیم ?ماهنامه موعود شماره 48 پینوشتها: 1
صفحه 33 از 62
در لغت به معناي ساختن، قرار دادن، نهادن، مبدل ساختن، دیگرگون کردن و از حالتی به حالت دیگر درآوردن آمده است (ر.ك:
علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 5، ص 6835 ) و در اصطلاح علم حدیث به معناي ساخت حدیث دروغین است، شایان ذکر است که در
استفاده میشود. به حدیث دروغین و حدیثی که « وضع » به جاي این واژه بیشتر از کلمه « علم الدرایۀ » یا « علمالحدیث » کتابهاي
، راوي، خود آن را ساخته باشد، حدیث مجعول یا موضوع میگویند. (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایۀالحدیث، ج 2
گردانیدن سخن و چیزي از جاي خود است و معناي اصطلاحی آن کم « تحریف » 2 . معناي لغوي . ص 89 ؛ سیدرضا مؤدب، ص 113
استفاده « تصحیف » و زیاد کردن در سند یا متن حدیث یا نهادن حرفی به جاي حرف دیگر است. گاه به جاي این اصطلاح از کلمه
میشود. شایان ذکر است که تحریف یا تصحیف گاه به صورت غیر عمدي و به دلیل اشتباه راوي یا کسانی که از کتابهاي
حدیثی نسخهبرداري کردهاند رخ میدهد و گاه به صورت عمدي با هدف تغییر در معناي حدیث. به حدیثی که در آن تحریف و
تصحیف رخ داده، محرَّف و مصَّحف میگویند. (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، همان، ص 65 و 66 ؛ سیدرضا مؤدب، علمالحدیث:
در لغت، پنهان کردن و پوشیدن عیب کالا بر خریدار معنا « تدلیس » . 3 .( پژوهشی در مصطلحالحدیث یا علم الدرایۀ، ص 64 و 65
میدهد. (ر.ك: علیاکبر دهخدا، همان، ج 4، ص 5737 ) و در اصطلاح علماي حدیث به معناي پوشاندن و مخفی کردن عیب
حدیث است. به اینگونه که راوي در سند حدیث عملی انجام دهد که موجب اعتبار آن شود؛ مانند اینکه راویان ضعیف را از سند
حدیث حذف کند، یا از کسی روایت کند که او را ندیده یا از او خبري نشنیده است. به حدیثی که در آن تدلیس صورت گرفته،
در یک « خبر » . 4 . ( میگویند (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، همان، ص 85 ؛ سیدرضا مؤدب، همان، ص 105 « مدلَّس » حدیث
در هر طبقه ] از سلسله راویان [ خبر » : تقسیم میشود. در بیان وجه این دستهبندي گفتهاند « واحد » و « متواتر » دستهبندي کلی به خبر
یا به وسیلۀ افراد زیادي نقل شده که معمولًا هماهنگی و اتفاق آنان بر دروغ ممکن نیست یا فقط یک یا چند نفر که به خودي
خود از گفته آنها علم به مضمون خبر حاصل نمیشود آن را نقل کردهاند. قسم اول را خبر متواتر و دوم را خبر واحد یا آحاد
مینامند. (کاظم مدیر شانهچی، همان، ج 2، ص 33 ). از آنجا که خبر متواتر به خودي خود مفید علم است هیچ تردیدي در حجیت و
خبر واحد اگر همراه و محفوف به قرائتی باشد که » قابلیت استناد و استدلال به آننیست. اما در مورد حجیت خبر واحد باید گفت که
صدور آن از معصوم را تثبیت کند نزد تمام علما حجت است و به آن میتوان استناد... ولی اگر فاقد قرائن مزبور باشد جمعی آن را
حجت ندانستهاند ولی اکثر علماي فریقین خبر واحد را خبر پارهاي از روایات که جعل و ساختگی ] بودن [ آن مظنون هستند
35 ). شایان ذکر است که کسانی که خبر واحد را حجت میدانند خود به دو دسته تقسیم - همان، ج 1، ص 36 ) « حجت میدانند
میشوند: گروهی خبر واحدي را که راوي آن فرد ثقه (راستگو و مورد اطمینان) باشد حجت میدانند و گروهی خبر واحدي را
و خبر نوع « خبرثقه » که صرفنظر از رواي آن اطمینانآور باشد و بتوان به نوعی اطمینان به صدور آن پیدا کرد. خبر نوع اول را
. میگویند. 5 . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 40 ، ص 152 « موثوقالصدور » یا « موثوقبه » دوم را خبر
بهشت زمینی
نصیر صاحبخلق رؤیاهاي عهد عتیقی لوتر در پروتستانتیزم قبل از آشنایی جوامع اروپایی با فلسفه روشنگري، در ذهن انسانهاي این
چگونگی دستیابی » ،«؟ زندگی چه مفهومی دارد » ،«؟ انسان کیست » جوامع، سؤالات بیپاسخ چندانی وجود نداشت. دربارة اینکه
نظریات چندان متفاوتی وجود نداشت. دین پاسخگوي این ،« چه چیزي درست و چه چیزي نادرست است » و اینکه « انسان به حقایق
گونه سؤالات بود و زعامت مردم بر عهدة کسانی بود که صلاحیت دینی داشتند. در رأس ارزشهایی که توسط دین به انسان
و ضرورت تلاش انسان براي دستیابی به « وجود حیات جاوید پس از مرگ » ،« گذرا و بیارزش بودن دنیا » آموزش داده میشد نیز
آن ایمان به آخرت قرار داشت؛ اما روندي که با پروتستانتیزم آغاز شد و با روشنگري ادامه یافت، نفوذ دین 1 را از میان
صفحه 34 از 62
برداشت. در چنین شرایطی تلاشهاي جدید براي پاسخ به سؤالاتی که در بالا مطرح شد آغاز گردید و ایدئولوژیهایی چون لیبرالیزم،
سوسیالیزم، فاشیزم و... پدید آمد. آنچه در اینجا جالب توجه است وجه اشتراك تمامی این ایدئولوژیها است و آن نظر غیردینی آنها
در ارتباط با چیستی انسان، زندگی و دنیا بود. به بیانی دیگر همه آنها از بهشتی که دین به مثابه ارزشی پایه به انسان نشان میداد،
روي گردانیده، تحقق بهشتی زمینی یا بهشت دنیایی را وعده میدادند و این موضوع را که انسان پس از مرگ با چه مسائلی روبهرو
خواهد بود، نادیده انگاشته، تنها به زندگی دنیایی و رخدادهاي آن علاقه نشان میدادند. معماران فلسفه روشنگري همانطور که
نمیشدند، بلکه « بیدین » در صفحات بعدي با دلایل و مدارك به آنها خواهیم پرداخت اصولًا با رد اندیشه و اعتقادات مسیحی
ها 2 روشنفکرانی « دئیست » نبود، بلکه غالباً « بیخدایی » جدید و کاملًا متفاوتی را میپذیرفتند. این دین، دین « دین » دقیقاً برعکس
بودند که به خالق و پدیدآورندة جهان معتقد بودند. تنها تفاوت اساسی و اصولی بین مسیحیت و این دین جدید مردود شمردن
آخرتگرایی و زندگی پس از مرگ بود. کوتاه سخن اینکه همراه با ایدئولوژیها دینهاي غیرآخرتگرا نیز سر برداشتند که هدف
نیز به عنوان اولین عامل مهم در تضعیف آخرتگرایی، سردمداري دینهاي « پروتستانتیزم » . بود « بهشتهاي روي زمین » آنها دستیابی به
غیرآخرتگرا را عهدهدار شد. حال باید دید که عامل جذب روشنفکران به این دین غیرآخرتگرا و اندیشهاي که آنها را در این
رابطه تحتتأثیر قرار داد چه بود. گفته میشود که اندیشمندانف غربی پایهگذار رنسانس تحتتأثیر تمدن یونان باستان قرار گرفتند.
پروتستانها و « عامل تمدنی و اعتقادي » بوده و به عنوان « بهشت زمینی » آیا دینی وجود داشته است که از گذشتههاي دور به دنبال
3 رئیسجمهور سابق بوسنی هرزگوین و « علیعزت بگوویچ » روشنفکران را تحتتأثیر خود قرار داده باشد؟ در این رابطه سخنان
یکی از اندیشمندان جهان اسلام بسیار روشنگر است: در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوي و داراي تمایلات چپ است.
رؤیاي تحقق عدالتی است که باید « کتاب ایوب » . بهشت دنیوي موعود و کلیه تئوریهاي یهودي مطروحه، از این تمایل ناشی میشود
در این دنیا محقق شود. یعنی در آن دنیا نه، بلکه در این دنیا فوراً باید تحقق یابد ...! یهودیان خبر از آمدن ملکوت خداوند، قبل از
آمدن حضرت عیسی(ع) را دادهاند، اما آنها برخلاف مسیحیان نه در آن دنیا که در همین دنیا آن را انتظار میکشند. در ادبیات
دینی یهود در اوان ظهور مسیحیت 4 ، مسیح به عنوان شخصیتی که عدالت را به اجرا درمیآورد مورد مدح و ستایش قرار میگیرد
... براي کسانی که اهل راستی و درستی هستند دنیاي فاقد خوشبختی مفهومی ندارد. این بنیاد و اساس عدالت یهودي و هر عدالت
است. ایده بهشت دنیایی در ذات خود یهودي است. نه تنها از نظر محتوا بلکه از نقطهنظر منبع و سرچشمه نیز چنین است. « اجتماعی »
قالبی یهودي براي تاریخ گذشته و آینده، براي ستمدیدگان تمامی دورانها و بدبختیها که فراخوانی پرقدرت است. این قالب را
قدیس آگوستین به مسیحیت و مارکس به سوسیالیزم منتقل کرد. 5 تمامی قیامها، اتوپیاها، سوسیالیزمها و دیگر جریاناتی که
خواستار ایجاد بهشت در روي زمین هستند، در بنیان و ماهیت خود داراي آبشخوري توراتی و عهد عتیقی بوده و ریشهاي یهودي
6 این تحلیل بسیار خردمندانه است. حقیقتاً برخلاف اسلام و مسیحیت، در دین یهود ایمان به آخرت وجود ندارد، بلکه «. دارند
در آن وجود دارد. شدت این وابستگی را قرآن « وابستگی به دنیا » و به بیانی دیگر « بهشت زمینی » برعکس میل و حسرت دستیابی به
کریم چنین بیان میدارد: آنان را از مردم دیگر، حتی مشرکان به زندگی این جهانی حریصتر خواهی یافت و بعضی از کافران
دوست دارند که هزار سال در این دنیا زندگی کنند، و این عمر دراز عذاب خدا را از آنها دور نخواهد ساخت که خدا به اعمالشان
به سوي « بهشت اخروي » 7 به همین علت رویکرد این روند که با پروتستانتیزم آغاز گردیده، با روشنگري ادامه یافت، از «. بیناست
و از مسیحیت کاتولیک به یهودیت است. جریان روشنگري که به اوج قله لذتپرستی 8 رسیده تا آنجا که « بهشت دنیوي »
وابستگی آن به دنیا در بالاترین حد خود است از مسیحیت کاتولیک که به دست شستن از دنیا دعوت مینماید بسیار فاصله
دارد و به یهودیتی که ویژگی آن در آیه قبل مشخص شده، بسیار نزدیک است اما این نقطه عطفی که از نظر فلسفی تحتتأثیر
آشکار اندیشههاي عبرانی است، عملاً چگونه قابل تغییر است؟ آیا این رخداد امري اتفاقی بوده است یا معماران پروتستانتیزم و
صفحه 35 از 62
گرفتار آمده بودند؟ پروتستانتیزم، عهد عتیق و لوتر پروتستانتیزم حرکتی بود که نظام اروپایی « یهودیزه شدن » روشنگري در چمبره
ایجادشده تحت اقتدار کلیساي کاتولیک را ویران ساخت. همراه با پروتستانتیزم دین از مفهوم حقیقی خود جدا شده، به کاتالیزوري
اجتماعی تبدیل شد که اهداف نظام فکري سکولار را تقدیس نمود و بدینترتیب پیشاهنگ حرکتی گردید که حیات دنیوي را به
اساسیترین هدف انسان بدل ساخت. به عنوان یکی از دستاوردهاي این فرآیند، اقتدار کاملًا از اتوریته الهی جدا گردید. دین از
خود منفک شده، خود تابعی از نظامی گردید که مستقر شده بود. یکی دیگر از دستاوردهاي « ایجاد و تأسیس نظام » مسئولیت
9 در اثر مشهور او مورد یادآوري قرار گرفته « ماکس وبر » پروتستانتیزم که با همه موارد یاد شده مرتبط بود همانگونه که از طرف
و از سوي تمامی علماي علوم اجتماعی پذیرفته شده، اخلاقی مناسب با نظام سرمایهداري اروپا بود. باید پرسید آن چیزي که
معماران پروتستانتیزم را ضمن جدا نمودن از کلیساي کاتولیک دچار چنین گمراهی بنیادي نمود چه بود؟ چگونه و از چه طریقی به
سمت آرمان بهشت زمینی متمایل شده بودند؟ هنگامی که چگونگی پیوستن لوتر به عنوان مهمترین رهبر و پیشواي پروتستانتیزم به
این باور را مورد مطالعه قرار میدهیم، با تمایلات شدید و فوقالعاده او به دین عبرانی و منابع این دین روبهرو میشویم. لوتر به
هنگام اعلام اساس دین جدید خود که با سنتهاي کلیساي کاتولیک کاملًا متفاوت بود، به عهد عتیق متمایل شده بود. او که زبان
عبرانی را آموخته بود، به مطالعه منابع عبرانی پرداخت. لذا او و همفکرانش در منابع یهودي چیزهاي بسیاري یافتند. در دانشنامه
یهود 10 دربارة این موضوع چنین آمده است: حرکت اصلاحی مسیحی در حد بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفه یهودي تأثیر پذیرفته
نگاه میشد ... گروههاي مختلف « یهوديگري » بود. به طوري که به آن از جانب رقبا و مخالفین این رفورم و حرکت به عنوان
که از نظر کلیساي کاتولیک مطرود و منسوخ اعلام شده بود، پرداختند و « شابات » پروتستان به فرمان تورات به عباداتی ازجمله آیین
به عهد عتیق (تورات) بیش از عهد جدید (انجیل) وابسته شدند. تمامی رهبران شاخص و مهم اصلاحگرایی مسیحی در قرن پانزده و
شانزده با زبان عبري آشنایی داشتند و منابع یهودي را مورد مطالعه قرار میدادند و بدون استثنا تمامی آنها به تئولوژي عهد عتیق
بازگشتند. جان هاوس 11 ، زوینگلی 12 ، میخائیل سروتوس 13 ، کالوین 14 و لوتر از جانب مخالفین خود متهم میشدند که یا
«. یهودي شدهاند و یا یهودیزه گردیدهاند. تأثیرات قطعی عهد عتیق (تورات) در مذاهب پیورتانیزم و انگولو آمریکن مشاهده شد
15 تأثیرپذیري لوتر و همفکران او از عهد عتیق، به طور طبیعی موجب بروز تغییرات در فهم دینی کلیساي کاتولیک گردید.
تغییرات بزرگی که پیش از این در آن وجود نداشت. در عهد عتیق یک نمونه هم از ایمان به آخرت (آخرتگرایی) وجود ندارد.
در همین دنیاست. بهشت در دنیا و همواره با آمدن مسیح برپا خواهد گردید. « هرچه هست » . باور به بهشت و جهنم وجود ندارد
رویکرد به عهد عتیق دستاورد مهم دیگري هم داشت. کلیساي کاتولیک براساس تفسیر آیه 35 از بخش ششم انجیل لوقا 16 سود و
شمرده و آن را ممنوع نموده بود، در حالی که در عهد عتیق (تورات) سود و ربا ممنوع نگردیده و برعکس مورد « حرام » ربا را
تشویق قرار میگیرد. به همین علت نیز در عصر میانه غیر از یهودیان، کمتر مسیحی وجود داشت که به رباخواري اقدام نماید.
ممنوعیت ربا و سود را لغو نمودند. کالوین در کتاب خود موسوم به سود و ،« اجتهاد » معماران پروتستانتیزم تحتتأثیر عهد عتیق و با
در اینجا هیچ دلیلی در مذمت رباخواري و سود وجود » : ربا 17 آیۀ مذکور را که ناظر بر حرمت ربا و سود بود، چنین تفسیر کرد
18 بدین ترتیب رباخواري و بانکداري که در طول قرنها، حرفهاي یهودي محسوب میشد، در تمامی منطقه شمال اروپا که «. ندارد
تحت تأثیر و نفوذ پروتستانتیزم بود با سرعت گسترش یافت. لوتر و همفکران او با سرلوحه قرار دادن عهد عتیق و مطرح نمودن چنین
بوده، از « قوم برگزیده خداوند » نظریهاي به طور طبیعی حکم قابل توجه دیگري را نیز پذیرا شده بودند: بنابر عهد عتیق، یهودیان
به آنهاست. لوتر این احکام عهد « متعلق » دیگر ادیان و ملتها برترند. سرزمینهاي مقدس از سوي خداوند به آنها هدیه شده است و
عتیق را از نظر دور نداشت. علیرغم اینکه این نظریات و طرح آنها میتوانست از جانب مخالفان، او را به یهودي شدن متهم نماید،
بودن آنها پرداخت. لوتر در کتابی که در سال 1523 م تحت « قوم برگزیده خداوند » همچنان به ستایش یهودیان و پافشاري بر نظریۀ
صفحه 36 از 62
عنوان عیسی مسیح یک یهودي زاده شده 19 به رشته تحریر درآورده بود، به تفصیل به طرح نظریات خود در اینباره پرداخت. وي
به عنوان پیشواي بزرگ پروتستانتیزم اعلام داشت: یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسرعموهاي
اویند، روي سخنم با کاتولیکهاست، اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شدهاند، بهتر است مرا یهودي بخوانند. 20 این تقربجویی
قابل توجه لوتر به یهودیان به ابعاد جالب توجه دیگري رسید. نیمه یهودي پنهانکار دانشنامه یهود این مسأله را چنین بیان میدارد:
لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شدهاند، آنها را مورد ستایش قرار میدهد. او
میگوید که یهودیان حامل برترین خونها در رگهاي خود هستند. روحالقدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا
آورده شده است ما همچون سگانی « زن کنعانی » برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانهایم. همانطور که در داستان
هستیم که از خرده نانهاي بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق میکنیم. 21 نمیتوان لوتر را به خاطر هواداري از یهود سرزنش کرد.
هر کس هوادار و خواهان چیزي است که مورد علاقه اوست، اما هواداري و علاقه در این حد نیز عجیب به نظر میرسد. لوتر با
گستردهاي قرار « تقدیر » طرح نظریات توجه برانگیز خود همانطور که انتظار آن نیز میرفت از سوي یهودیان آن عصر مورد
گرفت. آنها هم شخص لوتر و هم پروتستانتیزم پایهگذاري شده توسط او را از جان و دل مورد حمایت قرار دادند. دانشنامه یهود
. 22 « مینویسد: ضربه ویرانگري را که لوتر بر کلیساي کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت
همچنین میافزاید: بعضی از شخصیتهاي دانشمند از یهودیان سفاردي پراکنده در دنیا مثل جوزفها کوهن 23 از جریان
25 ، خاخام کابلائیست « اصلاحات، هواداري قابل توجهی به عمل میآورند. 24 و باز در ادامه میخوانیم: آبراهام ب. الیزرهالوي
26 مجدداً در دانشنامه «. گفته که لوتر در پنهان یهودي بود و تلاش میکرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند
نامیده میشود. بعضی « نیمه یهودي » یهود با چهره لوتر در قالب یک فرد یهودي روبهرو میشویم: مارتین لوتر از طرف کلیسا فردي
از یهودیان مثل آبراهام فاري سول 27 ، لوتر را یهودي پنهانکار متجدد میدانند که تلاش نمود تا حقیقت دینی و عدالت را استوار
سازد، نوآوریهاي او را اقدامی در راستاي بازگشت به یهودیت اعلام میدارند. 28 حرکت آغاز شده توسط لوتر که غیریهودیان را
تلقی میکرد، از سوي یهودیان «(. سگان جیرهخوار اربابان حقیقی خود (که با تغذیه از باقیمانده سفره آنها ادامه زندگی میدهند »
خدمتی در راستاي تئولوژي دینی یهودي مبنی بر ضرورت آمادهسازي و تحقق بهشت زمینی که لازمه آن آمدن مسیح بود عنوان
شد: یهودیان مارتین لوتر را به عنوان فردي دیدند که ضمن ایجاد انعطاف در مسیحیان براي رویگردانیدن از اندیشههاي نادرست
خویش، آنها را نجات داده و در راستاي آمدن مسیح راه را پیراست. 29 لوتر در سالهاي پایانی عمر خود علیرغم تمامی اینها با
نوشتن مطالبی علیه یهودیان موفق شد تا نام خود را به عنوان یک آنتی سمیتیزم در تاریخ رسمی ثبت نماید. 30 فردي که منزلت
خود را تا حد سگان درگاه یهودیان تنزل داده و مبهوت و دلخسته یهودیان بود آیا میتوانست ناگهان تغییر نظر داده، تبدیل به
دشمن یهودیان شود!؟ و یا اینکه براي متوقف کردن اعتراضات و مخالفتهاي ناشی از ارتباط تنگانگ مذهبی که آورده بود، با
یهودیت به صورت مصلحتی تغییر نظر داده بود؟ لوتر بعد از پاولس قدیس 31 دومین انحراف بزرگ را در مسیحیت موجب گردید.
باید یادآور شویم که پاولس همانند لوتر تحت نفوذ دین عبرانی بود. پاولس که تثلیث را در دین مسیح تعبیه نمود، یهودياي بود
که نام حقیقی او شائول 32 بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مشغول تحقیق و مطالعه بر روي کتاب کابالا منبع میستیزم 33
تسلیم » عبرانی بود. 34 انحراف دیگري که توسط پاولس در مسیحیت ایجاد گردیده، به وسیله لوتر نهادینه گردید، روانشناسی
بود. پاولس پیش از این اعلام داشته بود که ایستادگی ولو در مقابل حکام جور هم که باشد نادرست است. روژه گارودي « محض
انتشار یافته است این سخنان پاولس را عامل نهادینه Avons-nous besoin de Dieu در آخرین کتاب خود که تحت عنوان
شدن استعمار عنوان میکند. گارودي مینویسد که پاولس با این سخن مردم مسیحی را در خدمت حکام ظالم قرار میدهد. علاوه
تمامی قوانین از جانب خداوند » بر این وي نهادینه نمودن این روانشناسی توسط لوتر را نیز یادآور میشود. زیرا لوتر با گفتن اینکه
صفحه 37 از 62
هرگونه مخالفت با هرگونه نظامی را هر قدر هم که انحرافی باشد عصیان و شورش علیه خداوند عنوان مینمود. ،« صادر میشود
تهی کردن مسیحیت از واکنش و مقابلهجویی، به عنوان یکی از مفاهیم بنیادي دین حق نیز این چنین تحت القائات و نفوذ
عبرانیگري صورت پذیرفت. بدین ترتیب یهودیزه شدن تحت لواي جریان پروتستانیزم، اروپاي شمالی را در نوردید. بعد از آن نیز
که یکی از خصوصیات بارز خط فکري یهودي پروتستان 35 بود و امکان انباشت سرمایه « بهشت دنیایی » نوبت انگلیس بود. انتظار
را فراهم نموده بود، در میان تجار و صنعتکاران انگلیسی نیز توسعه یافت. کلیه علایق و ارتباطات با کلیساي کاتولیک که سود و
بهره را ممنوع نموده بود قطع گردید و ارتباط و پیوستن به پروتستانیزم و بویژه کالوین و طریقتهاي وابسته به او که سود و ربا را
نیز علایم « کالوین » تقدیس مینمود موجب افتخار بود. تأثیرپذیري پیوریتانهاي انگلیس و آمریکا از جریان یهودیزه شدن مسیحیت
و شواهد یهودیزه شدن را (در افکار و اندیشههاي خود) داشت. حلیت سود و بهره، پذیرش تورات مقدس به عنوان مرجع اصیل
بنابر بیان قرآن انباشت سرمایه و مقبولیت آن، با ویژگیهاي دین عبرانی انطباق داشت. اصولاً کالوین نیز همانند لوتر سخنان
ستایشآمیزي در ارتباط با یهودیان بر زبان آورده بود (به طوري که) بعضی از مذاهب دیگر، این اظهارات کالوین را به عنوان
دوستی او با یهودیان مورد استناد قرار داده، او را یهودي انگاشته و به یهودیگري متهم نمودند. 36 اشتراکات موجود بین یهودیان
آن عصر و پروتستانیزم به عنوان مثال در هلند به طور واضح و آشکاري قابل مشاهده است: هلند اولین دولتی بود که پروتستان شدن
خود را رسماً اعلام داشت. بلافاصله پس از این موضوع تعداد زیادي از یهودیان سفاردي به هلند به ویژه آمستردام نقل مکان
کردند. یهودیان آمستردام که پس از مدت کوتاهی به قدرت اقتصادي بزرگی تبدیل شدند، براي اولین بار سیاستهاي کاپیتالیستی را
به اجرا درآوردند. ویژگیها و خصوصیات یهودیان آمستردام را که به عنوان قدس جدید مورد تجلیل قرار میگرفت در
دایرةالمعارف یهود چنین میخوانیم: از نقطهنظر اقتصادي تا سال 1648 یهودیان آمستردام از موقعیت قابل ملاحظهاي برخوردار
نبودند اما از این تاریخ به بعد تعداد زیادي از یهودیان مهاجر اسپانیا به آمستردام مهاجرت کردند و نفوذ جماعت یهودي به میزان
قابل توجهی افزایش یافت. تجار یهودي آمستردام براي اولین بار با استفاده از روشهاي مدرن سرمایهداري آغاز به فعالیت نمودند.
مناطق مورد علاقه آنها در تجارت خارجی شبهجزیره ایبري، انگلستان، ایتالیا، آفریقا، هندوستان و جزایر شرقی و غربی هند را شامل
میشد. یهودیان آمستردام همچنین به فعالیتهاي صنعتی در ارتباط با توتون، چاپ و نشر و الماس نیز روي آوردند. به ویژه اینکه
صنعت الماس کلاً در دست یهودیان قرار گرفته بود. در پایان قرن 17 میلادي بخشی از یهودیان آمستردام در بازار بورس بسیار
فعال بودند. آنها در سطح گستردهاي بر بازار بورس مسلط شدند و در توسعه و سازماندهی آن نقش پیشتازي داشتند. بعضی از
نویسندگان، ثروتمندي قابل توجه آن زمان آمستردام را به قدرت اقتصادي یهودیان مربوط میدانند. 37 یهودیان آمستردام بخش
بزرگی از سها پینوشتها : 1 .لازم به یادآوري است در اینجا منظور از دین، همان مسیحیت است؛ دینی که حقیقت آن مورد
Ali Izzet. کسی است که به خدا معتقد بوده ولی پیامبران و شریعت آنها را قبول ندارد. 3 Diest. تحریف قرار گرفته است. 2
استفاده نموده است که مفهوم اصطلاحی آن عبارت از ادبیات دینی Apocalyptic نویسنده در اینجا از واژه . Begovic. 4
اواخر دوره یهود (قبل از مسیحیت) و اوایل مسیحیت است؛ هرچند این واژه در معناي تحتاللفظی خود معنی مکاشفه، الهام، وحی
و همچنین عنوان کتاب مکاشفات یوحنا در انجیل است (به نقل از فرهنگ اصطلاحات دینی و عرفانی، دکتر عبدالرحیم گواهی،
Ali izzetbegovic. Dogu ve Bati. 5 .ر.ك: برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب. 6 . ( دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374
8 . سوره مبارکه بقره، آیه 96 . Arasinda Islam, Nehir yayin Lari Istanbul, 1992, SF 275-277. 7
Hedonizm . 9 .Max Weber. 10 .The universal jewish Encyclopedia. 11.John Huss..
12.Zewingli. 13.Michael Servetus. 14.Calvin. 15.The universal Jewish Encyclopedia, vol.3,
ترجمه این آیه چنین است: اما شما، دشمنانتان را دوست بدارید و به ایشان خوبی کنید! قرض بدهید و نگران پس .P.185. 16
صفحه 38 از 62
گرفتن (آن) نباشید در این صورت پاداش آسمانی شما بزرگ خواهد بود، زیرا همچون فرزندان خدا رفتار کردهاید، چون خدا نیز
Du Usuris . 18.Encyclopedia Judaica, Vol 5, P.66. 19.Jesus. نسبت به حقناشناسان و بدکاران مهربان است. 17
Christ was born a Jewish. 20.Leon Poliakov, History of Anti-Semitism, P.221. 21.The Jewish
همان .Encyclopedia, Vol 8, P.213. 22.Encyclopedia Judaica Vol.11, P.485. 23.Joseph Ha-Kohn. 24
Abraham B.Eliezer Ha-Levi. 26.Ibid Vol.41, P.12. 27.Abraham Farissol. 28.Ibid Vol.11,. منبع. 25
این اقدام لوتر نیز میتوانست اقدامی در جهت حفظ و تداوم حرکت پروتستانیزم در مسیحیت باشد .P.585. 29.Ibid, P.1426. 30
چرا که در صورت یهودي قلمداد شدن او و سکوت او در این رابطه، این حرکت میتوانست بعد از مرگ او دچار آسیبهاي جدي
Paulus.. شده و حتی متوقف شود. احتمال اینکه این اقدام لوتر بنابر توصیه جریان یهودیت بوده باشد، بسیار زیاد است. 31
32.Saul. 33.Mistisizm. 34.(Edited by) James B. Prichavd, The concised Atlas of the Bible
Times Book. London, 1991, P.421. 35.Judeo-Protestan. 36.Karen Armestrong, Holy War,
Mecmillian London limited, 1988, P.344. 37.Encyclopedia Judaica, Vol.11, P.898. 38.Dutch East
India Company . 39.Dutch West India Company. 40.Elie Kedourie Spain and the Jews: the
.Sephardi Experience 1492 and After. Thames and Hadson Ltd. London 1992, P.208
آینده نزدیک- 1
فاطمه شفیعیسروستانی اشاره: بسیاري از ما همواره به این موضوع میاندیشیم که آیندة ما و سیارة ما چه خواهد بود؛ آیا ما در
آستانۀ جهانی جدید همراه با صلح و آسایش و وفور نعمت قرار داریم، یا اینکه متزلزل و لنگلنگان بر کنارة جنگ و هرج و مرج و
بلا ایستادهایم، و یا هر دو؟ در این مقاله تلاش شده که با بررسی حوادث و رویدادهایی که یا اکنون در حال وقوعاند یا براساس
پیشگوییها در آینده واقع خواهند شد، پاسخی براي این پرسشها ارائه شود. در این نوشتار، ابتدا حوادث و رویدادهاي مهمی که در
حال حاضر در جهان جریان دارند بررسی و در ادامه با بهرهگیري از پیشگوییهایی که در اخبار انبیا و اولیاي الهی آمده به تحلیل این
حوادث و رویدادها پرداخته شده است. پیشگوییهایی که با صدها و هزاران سال قدمت، وضعیت جهان امروز ما را به صورت دقیق
مجسم کرده و حوادثی را که امروز در جهان در حال وقوع است یا در آینده به وقوع خواهند پیوست به تصویر کشیدهاند. آگاهی
از این اخبار، چشمانداز جدیدي از تغییرات ریشهاي و بنیادین جهان و تحولات عظیم آینده را در اختیار خواننده قرار میدهد. شاید
با بیان این اخبار بیش از پیش امکان تحلیل و تشریح همه آنچه که بشر در این عصر در آن بهسر میبرد فراهم شود. انشاءالله پرسش
از آینده در سراسر اعصار، شماري از پیامبران، غیبگویان و مدرسان بزرگ مذهبی دید باطنی خاصی از حوادث آینده دریافت و
سعی کردند در قالب سخنانی عمیق بشر را از وقوع آنها آگاه سازند؛ به عنوان نمونه رسول خدا(ص) در مراسم حجۀالوداع، در حین
انجام مناسک حج، در حالی که حلقۀ در کعبه را گرفته بودند رو به اصحاب خویش کرده و آنها را از نشانههاي پیش از ظهور
خبردار نمودند. این سخنان براي اصحاب بسیار شگفتآور بود. اما براي ما بسیار شگفتآورتر. پیامبر(ص) فرمود: آیا میخواهید
شما را از اخبار، نشانهها و حوادث پیش از قیامت (ظهور) خبردار کنم؟ سلمان که از همه به ایشان نزدیکتر ایستاده بود گفت:
بلی یا رسولالله! آنگاه ایشان فرمودند: از جمله آن خبرها ضایع و تباه کردن نمازها، تبعیت شما از شهوتها، متمایل شدن به هواهاي
نفسانی؛ تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست. در این زمان است که قلب مؤمن در درونش
همانند نمک در آب حل میشود؛ چرا که منکرات، کژیها و کاستیها را میبیند و قدرت تغییر آنها را ندارد. و به دنبال آن حاکمان
و امیران ستمگر و وزیران فاسق و کارگزاران و کارشناسان ستمکار پیدا میشوند و مردم به خیانتکاران اعتماد میکنند. در آن زمان
صفحه 39 از 62
است که منکرات و انحرافات، معروف و خوب، و اعمال پسندیده، منکر و ناپسند شمرده میشود. دروغگو را تأیید و راستگو را طرد
میکنند. در آن زمان است که به دنبال این حوادث، اقوامی پیدا میشوند که اگر حرفی بزنند کشته میشوند. اگر ساکت بمانند،
غارتشان میکنند تا اینکه از اموالشان بهرهمند شوند و به حریمهایشان تجاوز کنند و حرمتشان را شکسته، خونشان را بریزند. در آن
زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان مشغول میشوند. قلبهایشان نسبت به هم متنفر و در زبانهایشان، اختلاف نمایان است. 1
دو هزار سال پیش نیز در دامنۀ کوهی بیرون از شهر بیتالمقدس پرسشی دربارة آینده مطرح شده بود. اما اینبار از زبان گروه
کوچکی از حقیقتجویان که گرد معلم خود جمع شده بودند؛ نجاري که بعدها به به عنوان مسیح ناصري(ع) شناخته شد: چون به
کوه زیتون نشسته بود، مریدان در خلوت نزد وي آمده گفتند به ما بگو این امور کی واقع میشود و نشان آمدن تو و پایان جهان 2
چیست؟ مسیح(ع) در پاسخ فرمود: و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید، زنهار مضطرب نشوید؛ زیرا قومی با قومی و مملکتی با
مملکتی مقاومت خواهد نمود و قحطیها و وباها و زلزلهها در جایها پدید آید. اما همه اینها آغاز دردهاي زه است. 3 آري، انسانهاي
والامقام و چهرههاي بزرگ مذاهب با استفاده از دید باطنی خویش، حوادث پیش روي بشر را در سخنانشان تشریح کردهاند.
پیشگوییهایی که ما را به تفکر و مقایسه وامیدارد. مقایسه حوادث ذکرشده با وقایع جاري پیرامون ما که هر لحظه امید به بازگشت
منجی را در دل افزونتر کرده و تحمل حوادث و مصایب را آسانتر میسازد. برخی از رویدادها و حوادثی که در کلمات انبیا و
اولیا پیشبینی شده و امروز ما با همۀ وجود آنها را احساس میکنیم به شرح زیر است: 1. افزایش جنگها و نزاعها جهان هیچگاه از
تازیانه جنگ در امان نبوده است. در تمام ادوار تاریخ، جنگها با علل مختلف چون کشورگشایی و دسترسی به منابع یا دلایل قومی،
قبیلهاي، مذهبی و... صورت گرفتهاند. اما در سالیان اخیر بشر شاهد افزایش بیش از پیش این جنگافروزیها بوده است. و این همان
حقیقتی است که در اخبار انبیا و اولیاي الهی و قدیسین بارها بدان اشاره شده بود. جنگها و نزاعهایی را که در پیشگوییها به آنها
اشاره شده میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1 1. جنگهاي فراگیر ما در هیچ دورهاي از تاریخ مانند قرن بیستم شاهد افزایش جنگ
نبودهایم. چنانکه سازمان صلیب سرخ جهانی تخمین زده بیش از صد میلیون نفر در طول این قرن کشته شدهاند. از آغاز قرن بیست
و یکم نیز این جنگها به صورت افزونتري ادامه یافتهاند. تا قبل از سال 1914 م. جنگها عالمگیر نبودند، اما در جنگهاي اول و دوم
جهانی، بشر درگیر نبردهاي سراسري شد. چنانکه در طول جنگ جهانی دوم، تنها 12 کشور کوچک در حاشیه و به دور از
درگیري ماندند. در این نبرد عالمگیر 93 میلیون انسان در نیروهاي هر دو طرف خدمت کردند که از این تعداد 25 میلیون نفر کشته
شدند. تلفات غیر نظامیان در این زمان بیسابقه بود. تنها در شوروي بیش از 20 میلیون غیر نظامی جان خود را از دست دادند.
واشنگتن پست در این باره مینویسد: جنگهاي قرن بیستم ما نبردهاي کلی و همگانی علیه نظامیان و غیر نظامیان بود... جنگ
افروزیهاي بربري قرون گذشته در قیاس با حال چون نزاعهاي خیابانی نمود مییابند. 4 بعد از جنگ جهانی دوم که فرض میشد
باشد بیش از 150 جنگ عمده دیگر به علاوه صدها کشمکش کوچک، شورشهاي « نبردي براي پایان بخشیدن به تمام نبردها »
000 نفر تخمین زده شده است. 5 هیأت /142/ مسلحانه و انقلاب روي داد. تلفات کشمکشهاي بعد از جنگ جهانی دوم بیش از 23
بلند پایه سازمان ملل در امور مهاجران در گزارشی اعلام کرد: بیرحمی و ستم پنجاه میلیون انسان را در سراسر جهان زیر فشار قرار
داد تا خانههاي خود را ترك کنند. همچنین در این گزارش آمده است: پایان جنگ سرد حسی قوي از خوشبینی دربارة وضعیت
جهانی مهاجران ایجاد کرد. با پایان رقابت ابرقدرتها اینگونه فکر میشد که بسیاري از ستیزهها رفع شود... اما دقیقاً جهت عکس
اینها روي داد. 6 امیر مؤمنان علی(ع) از کشتارهاي بیامان و جنگهاي خونین پیش از ظهور چنین خبر میدهند: در پیشقدم حضرت
قائم(ع)، مرگ سرخ و مرگ سفید است. اما مرگ سرخ، کشت و کشتار است. 7 امام صادق(ع) نیز در بیان وضعیت رقتبار و
سرشار از جنگی که بشر را در آستانۀ نابودي قرار میدهد میفرماید: در آن زمان سالها دگرگون میشود، اول صبح حکومتی به
قدرت میرسد و تا آخر روز کشت و کشتار میشود و سقوط میکند. 8 زمامداري چند ساله از بین میرود و زمامداري چند ماهه
صفحه 40 از 62
و چند روزه معمول میگردد. 9 و میبینی که در تمام جهان آبادیها تبدیل به ویرانی میشود. 10 گویا این اخبار دربارة همین سالها
و همین ایام که من و شما در آن به سر میبریم از زبان آن بزرگان نقل شده است. 2 1. نزاعهاي قومی و نژادي در پاي کوي
زیتون، آن نبی آسمانی (حضرت عیسی(ع)) به یاران خود فرموده بود: جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید...؛ زیرا قومی با قومی
و مملکتی با مملکتی درگیر خواهد شد... . 11 این مورد نیز به صورتی غمانگیز در زمان حال به وقوع پیوسته است و از همین
12 ، دریافت کننده تاریخی جایزه پولیتزر، هشدار میدهد: اگر قرن بیستم قرن جنگ و ستیزه میان « آرتور اسچله ینگر » ، روست که
ایدئولوژیها و افکار باشد، قرن بیست و یکم، قرن جنگ میان نژادها خواهد بود. 13 آسوشیتدپرس در گزارشهاي خود با اشاره به
کشتارهاي صورت گرفته توسط اقوام و نژادها علیه مردم خودشان که پا را از کشمکشهاي خارج از مرزها نیز فراتر نهادهاند و با
اشاره به انقلاب فرهنگی چین، صحنههاي قتل عام در کامبوج، تطهیر نژادي در بوسنی، رواندا و... مینویسد: در تمام قارهها به
استثناي آمریکاي شمالی و استرالیا، دولتها میلیونها و هزاران انسان تحت حاکمیت خود را کشتند. گاهی حتی با به جان هم انداختن
کشتار » همسایه علیه همسایه. در این قرن به ظاهر متمدن، شدت کشتار به 170 میلیون نفر رسید... در همین قرن بود که اصطلاح
ابداع شد. 14 گویا در همۀ قرون گذشته انبیا و پیشگویان الهی با چشم باطنی رخدادهاي خانمانسوز عصر ما را « قتل عام » و « جمعی
مشاهده میکردند؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند: همسایه به همسایهاش آزار و اذیت میکند و کسی جلوگیر او
نیست. 15 پیامبر اسلام(ص) نیز با اشاره به همین موضوع فرمودند: کفار شما را نمیکشند، بلکه همسایه، همسایه را برادر برادرش را
و پسر عمو، پسر عمویش را میکشد. 16 آري این چشمانداز غمانگیز از سالهاي پیشین توصیف شده است. با اینهمه انسانها این
چراغ را در دل خود روشن نگه داشتهاند که روزي خواهد رسید که خداوند با فرستادن منجی موعود در این دنیاي خشن مداخله
کرده و جنگ را براي همیشه پایان بخشد. چنانچه در اخبار بسیاري از بزرگان دین مژدة آن داده شده بود: آري مهدي از ماست،
خداوند به وسیلۀ او دین را به اتمام میرساند، چنانکه به وسیلۀ ما آغاز نمود. به دست ما از فتنهها رهایی مییابند، چنانکه به دست
ما از شرك رهایی یافتند. خداوند پس از کینههاي فتنهگري، به دست ما در میان آنها الفت و صمیمیت ایجاد میکند، چنانکه بعد
از کینهتوزیهاي شرك به دست ما در میانشان صفا و صمیمیت ایجاد نمود. بعد از عداوت روزگار فتنه، به وسیلۀ ما برادري خود را
بازیابند، چنانکه بعد از عداوت شرك، به دست ما برادر ایمانی گشتند. 17 همین مضمون از امام باقر(ع) نیز روایت شده است. آن
حضرت در دربار هشام بن عبدالملک در پاسخ گروهی از درباریان که همصدا با خلیفه به نکوهش او پرداخته بودند فرمود: هان
اي مردم! کجا میروید؟ کجا برده میشوید؟ خداوند اول شما را به دست ما هدایت نمود و آخر شما را به دست ما به انجام
میرساند، اگر شما دولت زودگذر دارید، دولت پایدار از آن ماست. پس از دولت ما دیگر دولتی نیست؛ زیرا ما اهل عاقبت
مدیر ،« لستربرون » ؟ 2. گسترش قحطی و خشکسالی به راستی آیا ما در دورة افزایش قحطی و گرسنگی به سر میبریم هستیم. 18
مجمع اندیشمندان واشنگتن میگوید: در دورهاي از پیشرفتهترین تکنولوژیها، اکتشافات فضایی، شبکههاي اینترنتی و جراحی پیوند
مانند « سازمان ناظر بینالملل » اعضا؛ انسانیت ناگاه درگیر مشکلات کهن شد: اینکه چگونه محصول غذایی خود را فراهم کند. 19
بسیاري کارشناسان، گرم شدن آب و هواي کره زمین را در گرسنگی جهان مقصر میشناسد. گزارش علائم حیاتی 1996 م. این
سازمان خاطرنشان میکند پرداختهاي صنعت بیمه به خاطر نابودي محصولات در اثر آب و هوا در طول نیمه اول سال 1990 به 48
متخصص آب و هوا ،« سرجان هاوتون » 16 میلیارد دلار بود. 20 ، میلیارد دلار رسید، در حالی که این رقم براي کل طول سال 1980
با هشدار در مورد آلودگیهاي محیطی خاطرنشان میکند، ما هنوز باید شاهد ادامه ویرانیهاي ناشی « انجمن رویال انگلیس » و رئیس
از گرم شدن هواي کره زمین باشیم: جنگلها از بین خواهند رفت، بیماریهایی چون مالاریا گسترش خواهند یافت و مهاجران گرسنه
در مرزها سرگردان خواهند شد. 21 از زمانی که این مقاله را در دست گرفتهاید، اگر با سرعت متوسط مطالعه کرده باشید، حداقل
200 انسان به علت گرسنگی جان خود را از دست دادهاند. برآوردها نشان میدهد اگر اوضاع جهان به سرعت بهبود نیابد سالانه
صفحه 41 از 62
بیش از چهار میلیارد نفر جان خود را از دست خواهند داد. در حالیکه به اندازة کل تاریخ بشر طول کشیده تا جمعیت جهان به
یک میلیارد نفر تا سال 1830 م. برسد، طی صد سال این جمعیت دو برابر شد ( 1930 م.) و سی سال بعد به سه میلیارد نفر ( 1960 م.)،
شانزده سال بعد به چهار میلیارد نفر ( 1976 م.) و یازده سال بعد به پنج میلیارد نفر ( 1987 م.) رسید. انتظار میرود تا سال 2030
5 میلیارد نفر برسد. با افزایش جمعیت احتمال دسترسی به زمین قابل کشت کاهش مییابد. جالب توجه است / جمعیت جهان به 8
که درباره این وضعیت رقتبار نیز قرنها پیش از این سخن به میان آمده بود؛ پیامبر اکرم(ص) در این زمینه میفرماید: (اي مردم!)
آن روز سختی، قحطی و خشکسالی زمانه را فرا گیرد. شهرها در تنگنا میافتند و امیدها قطع میشود. 22 امام صادق(ع) نیز با اشاره
به خشکسالی پیش روي انسانها فرمودند: مردم مصر را دشمن خارجی از آب و خاك خودشان بیرون نمیکند، بلکه همین نیل آنها
را از دیار خود بیرون میکند، آب آن کاملًا میخشکد و حتی یک قطره هم نمیماند و بستر آن به صورت تلی از شن درمیآید.
23 البته باید توجه داشت که قحطی و کمبود مواد غذایی تنها ریشه در خشکسالیها و بلایاي طبیعی ندارد، بلکه بیکفایتی دولتها و
فساد حاکم بر آنها، جنگها، تحریمهاي اقتصادي و از همه مهمتر بیعاطفگی انسان امروز نیز بر این قحطی و کمبود دامن میزند. در
حالی که کودکان بیگناه گرسنگی میکشند، کشورهاي ثروتمند میلیونها تن مواد غذایی را براي بالا نگه داشتن قیمتها نابود
چنین گزارش میدهد: گرسنگی جهان ریشه « سازمان نان جهان » به نقل از « آسوشیتدپرس » . میکنند و یا دست به احتکار میزنند
در فرو ریختن ارزشهاي انسانی دارد. براساس گزارشهاي سازمانی که از لوایح و برنامههاي ضد فقر سخن میگوید، خشونت،
قدرت سیاسی کم، فقر، تبعیض نژادي و فشارهاي محیطی از مهمترین عوامل سوءتغذیه به شمار میروند. 24 اینجاست که گفتار
پیامبر اکرم(ص) بهروشنی درك میشود؛ زمانی که فرمودند: هنگامی که بعد از من فحشا و منکر رواج پیدا کند، مرگهاي ناگهانی
فراوان شود و کمفروشی رایج گردد، خداوند آنها را با قحطی و گرسنگی گرفتار سازد. هنگامی که زکات داده نشود، زمین
برکتهاي خود را از معدن و میوه و زراعت منع میکند. 25 حضرت امیر(ع) نیز از احتکار غذا بهوسیلۀ امیران و پادشاهان خبر
و عذاب دنیا را پیش از آن عذاب بزرگتر » : دادهاند. 26 امام صادق(ع) در ضمن تفسیر آیۀ 21 سورة سجده که در آن آمده است
میفرماید: کیفر کوچک، قحطی، خشکسالی وگرانی قیمتها در آستانۀ ظهور قائم(ع) به « به ایشان بچشانیم، باشد که بازگردند
شمشیر است و کیفر بزرگ شمشیر برّان حضرت مهدي(ع) در آخرالزمان. 27 نقش جنگها را در وقوع قحطی نباید نادیده گرفت؛
،« آیزنهاور » . چرا که قحطی و جنگ همزاد و همراه همیشگیاند. معمولاً، جنگ مساوي است با قحطی و گرسنگی بیشتر
رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، در سخنان خود به فجایع ناشی از جنگ اعتراف کرده، مینویسد: هر تفنگی که ساخته میشود،
هر کشتی نظامی که به آب انداخته میشود، هر موشکی که آتش زده میشود، حکایت از دزدي از کسانی دارد که گرسنهاند،
کسانی که از سرما بر خود میلرزند و لباس ندارند. جهان در جنگ تنها پول خرج نمیکند؛ جنگ نیروي کارگران، نبوغ و استعداد
دانشمندان، امید کودکان و... را نیز هزینه میکند. در زیر ابر تهدید کنندة جنگ، این انسانیت است که به صلیب آهنین کشیده
میشود... آیا راه دیگري براي زندگی بشر وجود ندارد. 28 در اینجا به بعضی از حقایق معاصر اشاره میکنیم تا موضوع را روشنتر
سازیم: تنها جنگ خلیجفارس در سال 1991 نیم میلیارد دلار در روز یا حدود 350 هزار دلار در دقیقه براي همپیمانان هزینه دربر
3 میلیون و یک موشک هوا به هوا 800 هزار دلار / داشت. یک هواپیماي جنگی 25 میلیون دلار؛ یک موشک کروز توماهاك 1
برابر با هزینۀ غذاي « اسپارو » هزینه دربر دارد. اگر بخواهیم هزینهها را گویاتر مطرح کنیم، باید بگوییم هزینۀ یک موشک راداري
روزانه یک مدرسه پر از دانشآموز گرسنه به مدت پنج سال است. این ارقام در برابر میلیونها رقمی که سالانه به سمت تسلیحات و
گزارش میدهد: هزینۀ نظامی جهان « مؤسسه پژوهشی بینالمللی صلح استکهلم » . جنگ افزارها سرازیر میشود بسیار ناچیز است
سالانه میانگینی بین 900 میلیارد تا یک تریلیون دلار است این بدین معناست که رقم نجومی یک تریلیون دلار یا دو میلیون دلار در
دقیقه صرف نظامیگري کشورها میشود! هزینۀ تأمین آب سالم براي مردم فقیر کشورهاي در حال توسعه به مدت ده سال تنها ده
صفحه 42 از 62
روز از خرجهاي نظامی را دربرمیگیرد. 18 روز هزینۀ نظامی، میتواند سوء تغذیه کل جهان را ریشهکن کند. متخصصان معتقدند
دویست میلیون دلار یا حدود سه ساعت هزینۀ نظامی میتواند بیماریهایی چون دیفتري، تشنج، سرخک و فلج اطفال را که روي
3. شیوع بیماریهاي واگیردار کمتر از بیست سال پیش حرفۀ هم سالانه 4 میلیون کودك را به کام مرگ میکشد نابود کند. 29
ژنرال ویلیام » ، پزشکی ادعا میکرد بر صفی از باکتریها و ویروسهاي کشنده غالب آمده است. در سال 1979 م. جراح آمریکایی
بسته شود. 30 در سال 1983 در کتابی پزشکی بیان شد: « کتاب بیماریهاي مسري » اعلام کرد: زمان آن فرا رسیده که « استوارت
بیماریهاي واگیردار راحتتر از بیماریهاي دیگر شناخته و درمان میشوند. 31 اما بیماریهاي واگیردار در طول سال 1990 به جاي
در کتاب پر فروش خود با نام ما چگونه میمیریم؟ به خاطر اعلام این مطلب که ،« شروین نولاند » محو شدن، افزایش یافتند. دکتر
پیروزي علم پزشکی بر بیماریهاي مسري خیالی باطل شده است، اظهار تأسف مینماید. 32 آسوشیتدپرس گزارش میدهد که:
اکنون پزشکان هشدار میدهند تجدید حیات و فعالیت اخیر باکتریهاي مقاوم در برابر داروها میتواند بسیار کشندهتر از ایدز باشد.
متخصصان معترفند، ظهور باکتریهایی که توسط زرادخانه آنتی بیوتیکها کشته نمیشوند، میتواند تهدیدي علیه سلامت عمومی
باشد که بدتر از ایدز عمل خواهد نمود. امراضی که قبلًا فرض میشد بر آنها غلبه کردهایم؛ یعنی سل، ذاتالریه، مننژیت، غیر قابل
تبدیل شود که در « ابر میکروبی » کنترل شدهاند. باکتري معمولی که عامل گوش درد ساده نوزاد یا ذاتالریه میشود، قادر است به
الکساند ماهنامه موعود شماره 49 پینوشتها: 1 . مجتبیالسادة شش ماه پایانی، ترجمه محمود » مقابل داروها مقاوم است. دکتر
یاد « پایان جهان » و « آخرالزمان » ،« بازگشت دوباره » 2 . آنچه پیروان از عیسی(ع) پرسیدند، معمولاً با عناوین . مطهرينیا، صص 25
نه به معناي پایان حیات جهان بلکه به عنوان پایان بیعدالتی و حاکمیت غیر انسانی بر انسان ذکر « پایان جهان » میشود. اصطلاح
Washington Post: The Fatality of War 22 Aprit 1996. 5 . AP . 4 . 24 : 6- شده است. 3 . انجیل متّی 8
. (Associated Press) 10 Nov 1993. 6 . AP: ûWar Force 50 Million From Homes, 15Nov 1995. 7
. 10 . همان، ح 1259 . 9 . همان، ح 1251 . 8 . همان، ح 1250 . کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج 2، ترجمه علیاکبر مهديپور، ح 1237
بهکار رفته در این پیشگویی به معنی نژاد و قوم است و بیانگر این موضوع است که آن حضرت (ethnos) 11 . کلمۀ یونانی اتنوس
Arthur Schlesinger. 13. ûIs a World Whithout War . مستقیماً به جنگهاي قومی و نژادي اشاره داشتهاند. 12
Possible? Awake 22 Apr 1996. 14. AP: Levinson Arlene û20th Centory Awash in Blood 16
. 17 . همان، ح 764 . 16 . همان، ح 1384 . کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج 2، ترجمه علیاکبر مهديپور، ح 1042 .Sep1995. 15
Reuter: Evans, Eddie ûWorld Forces AncientChallenge of Growing Food 18 .19 . 18 . همان، ح 766
may 1996. 20. AP: Briscoe, David, ûThe Planet's Pulse 18 May 1996. 21. Reuter: ûGlobal
کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج 2، ترجمه علیاکبر .Warming Means Third World bardship 15 Feb 1996. 22
کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج 2، ترجمه علیاکبر .AP, B Oct 1994. 25 . 24 . 23 . همان، ح 1248 . مهديپور، ح 1376
Eisen hower, Dwight D. ûA chance for peace16 .28 . 27 . همان، ح 1243 . 26 . همان، ح 1029 . مهديپور، ح 990
Apr 1953. Speech to the American Soceity of News paper Editors. 29. ûOur Common Future
1987 UN report issued by the world Commission Environment and Development. 30.
Hamilton, Andera. ûBecomes ever More Resistant. 31. U.S News & World Report. 29 Jan
1996 . روزگار رهایی، . 32. ûThe End of Antibiotics, Newsweek, 28 Mar 1994. 33. AP, 26 Mar 1995. 34
.AP, Washington, 23 May 1995 .36 . 35 . همان، ح 1430 . ج 2، ح 1237
نکته